loading...
شکوه بختیاری
آخرین ارسال های انجمن
سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 3253 دوشنبه 23 فروردین 1395 نظرات (0)

لوگوی جدید شکوه بختیاری


فعالیت های رسانه شکـــــــــوه بختیــــاری در جهت گسترش فرهنگ بختیاری و همبستگی قوم لر

سایت شکـــــــــوه بختیــــاری
http://shokohbakhtiari.ir


فروشگاه اینترنتی شکـــــــــوه بختیــــاری
http://bakhtiari.mihanstore.net

فروشگاه شارژ شکـــــــــوه بختیــــاری
http://shokohbakhtiari.1000charge.com


فال حافظ شکـــــــــوه بختیــــاری
http://fal.shokohbakhtiari.ir


چت روم شکـــــــــوه بختیــــاری
http://shokohbakhtiari.chata.ir

کانال تلگرام شکـــــــــوه بختیــــاری
https://telegram.me/shokohbakhtiari

شکـــــــــوه بختیــــاری در اینستاگرام
http://instagram.com/shokohbakhtiari

صفحه رسمی شکـــــــــوه بختیــــاری در لاین
http://line.me/ti/p/%40bnx5517z

شکـــــــــوه بختیــــاری در فیس بوک
https://www.facebook.com/shokohbakhtiari2

شکـــــــــوه بختیــــاری در تویتر
http://twitter.com/shokohbakhtiari


شکـــــــــوه بختیــــاری در گوگل پلاس
http://plus.google.com/+ShokohbakhtiariIr


شکـــــــــوه بختیــــاری در یوتیوب
http://youtube.com/user/shokohbakhtia
ri


شکـــــــــوه بختیــــاری در آپارات
http://aparat.com/sajadsf

شکـــــــــوه بختیــــاری در لنزور
http://lenzor.com/shokohbakhtiari.ir

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1720 یکشنبه 02 اسفند 1394 نظرات (0)

 برگزاری جشنواره فرهنگی قوم لر

این جشنواره با هدف شناساندن فرهنگ اصیل قوم لر به عنوان یکی از مهم ترین خرده فرهنگ های ملی و دینی در کشور برگزار می شود.

این جشنواره با حضور دانشجویان 12 استان کشور شامل کهگیلویه و بویر احمد ،لرستان،همدان،ایلام،فارس، چهارمحال و بختیاری,اصفهان،خوزستان،قزوین،اراک،هرمزگان و بوشهر برنامه ریزی و برگزار می شود.

دبیر جشنواره فرهنگی دانشجویی قوم لر به اهداف اصلی این جشنواره اشاره کرد وگفت: در این جشنواره بیش از هفت غرفه مربوط به شهدای شاخص و زندگی نامه آنها، نخبگان لر در عرصه های مختلف، پوشش لباس و حجاب، توریسم و جغرافیا در راستای ایران شناسی،غذاهای سنتی ایرانی و قومی،صنایع دستی و کتاب در حوزه ی فرهنگ اسلامی از جمله مهم ترین غرفه های این جشنواره خواهد بود.

اجرای زنده گروه های موسیقی محلی از استان های مختلف لر تبار و برنامه های شعر خوانی و طنز اجتماعی از بخش های جذاب این جشنواره خواهد بود.

آرام آبانگاه(دبیر جشنواره) همچنین از محدودیت های مالی در راه برگزاری این جشنواره خبر داد گفت: امیدوارم همه دوستداران قوم لر نسبت به ترویج فرهنگ اصیل قوم لر و شناساندن آن به سایر اقشار جامعه تلاش کنند و نسبت به تامین هزینه های مالی ما را یاری نمایند.

این جشنواره هفته سوم اسفند ماه امسال با حضور نخبگان و چهره های شاخص دانشگاهی قوم لر از 12 استان  کشور در تهران برگزار می شود.

   
برای کسب اطلاعات بیشتر و اطلاع از زمان و مکان دقیق به لینک کانال تلگرام جشنواره بپیوندید:https://telegram.me/jashnvare_lor_tehran

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 27426 جمعه 06 آذر 1394 نظرات (0)

کانال شکوه بختیاری در تلگرام با آدرس زیر ساخته شد:
http://telegram.me/shokohbakhtiari
برای دریافت بهترین مطالب بختیاری و عضویت در متفاوت ترین کانال بختیاری بر رو لینک زیر کلیک کنید:

https://goo.gl/PGhZ8q


لطفا لینک کانال را منتشر کنید که دیگران هم بتوانند از مطالب بسیار خوب این کانال بهره ببرند.

admin بازدید : 2832 چهارشنبه 28 مرداد 1394 نظرات (0)

تحقیقات کافی و اسناد متقن در دست نیست که آیا تمام زبان هایی که در این نوشتار به آن ها "لری" می گوییم یک زبان هستند و یا حتی یک ریشه و تبار داشته اند یا خیر، این "مجموعه زبان لری" شامل گویش ها و زبان های متعدد و متفاوتی است، تا جایی که سخنوران برخی زبان ها از درک و فهم زبان و گویش دیگر عاجزند، اما به هر حال همه این زبان ها متعلق به گستره لرستان و مناطق لرنشین هستند

این مقاله می کوشد بدون ورود به مباحث تخصصی زبان شناسی به معرفی اجمالی زبان های مردم لر بپردازد، بنابراین این مقاله یک نوشتار زبان شناختی نیست بلکه می کوشد با استفاده از داده های زبان شناختی، انسان شناختی، تاریخی و فرهنگی به بازشناسی و دسته بندی زبان های منطقه بپردازد.

در ایران حساسیت زیادی در این زمینه وجود دارد که شیوه گفتار فلان گروه سخنور زبان است یا گویش! این مساله ظاهرا بیشتر به دغدغه های سیاسی بر می گردد و اگر بار سیاسی بحث را در نظر نگیریم چه فرقی می کند که فلان شیوه گفتار زبان باشد یا گویش؟ به هر حال همه این زبان ها و گویش ها حق حیات و فعالیت فرهنگی خواهند داشت. ما اینجا فقط به دسته بندی این شیوه های گفتار می پردازیم و وارد بحث گویش یا زبان بودن هیچ یک از موارد مورد بحث نمی شویم.

ارائه تقسیم بندی جامع و مانع از همه زبان ها و گویش های مردم لر کار دشواری است، این نوشتار مختصر می کوشد به اجمال از عمده ترین شاخه ها و گویش های مردم لر سخن بگوید. اینجا نیز با ارجاع به مقاله "بازتعریف لر" زبان های مردم لر را به طور کلی به دو گروه شمالی و جنوبی تقسیم کرده ایم.

تحقیقات کافی و اسناد متقن در دست نیست که آیا تمام زبان هایی که در این نوشتار به آن ها "لری" می گوییم یک زبان هستند و یا حتی یک ریشه و تبار داشته اند یا خیر، این "مجموعه زبان لری" شامل گویش ها و زبان های متعدد و متفاوتی است، تا جایی که سخنوران برخی زبان ها از درک و فهم  زبان و گویش دیگر عاجزند، اما به هر حال همه این زبان ها متعلق به گستره لرستان و مناطق لرنشین هستند.

برای مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب مراجعه کنید.

admin بازدید : 3488 دوشنبه 15 تیر 1394 نظرات (0)

ایرانسل:

3318863    آواز جار کرنا
3318859    آواز شوخی 
3318865    آواز صیادی مندنی 
3318862    ترانه افتو سوار    
3318858   ترانه بودل
3318866   ترانه بیقرار   
3318857  ترانه داینی    
3318860   ترانه شیرعلی 
3318861  ترانۀ گردواری 

3318864 ترانه مه شوگار

491322 وحدت

 

همراه اول:

عهدو پیمون  61621

ابوالقاسم خان  61620

کلخنگ کمر  61619

دای شیرین  61618

آواز صیادی  61617

محرم راز  61616

صیادی  61615

آرمون  61614

قطعه بی کلام  61613

 لازم به ذکر است علاقه مندان می توانند آهنگ های علی تاجمیری را از لینک زیر دریافت کنند:

http://beeptunes.com/album/37754001

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 2683 پنجشنبه 04 تیر 1394 نظرات (0)

چیستان های محلی بختیاری (چنه چنه):

***چیستان های محلی بختیاری***:
توجه به آداب و رسوم به طور کلی اجتماعت در گوشه و کنار کشورمان روز افزون شده است و این همان چیزی است که تاریخ نویسی جدید در جستجوی دست یافتن بدان است.اصطلاحات و ضرب المثل ها و چیستان ها منبع مهمی برای نیل به این منظور به شمار می روند و در میان ایل بختیاری که یکی از قدیم ترین ایلات ایران است به مانند دیگر اقوام جای خاص خود را دارد به خصوص که میدان ییلاق و قشلاق این ایل بسیار گسترده است و از مرتفع ترین کوهستان های ایران چهارمحال و زردکوه شروع می شود و تا ایذه،شوشتر،مسجد سلیمان،دزفول و اهواز ادامه می یابد.چیستان یا چیست که در زبان بختیاری به نام چنه چنه خوانده می شود و در شبهای دراز زمستان در همان چله های بزرگ و کوچک افرادی که خانه‌ های شان یا همان سیاه چادرها که با محبت و صمیمیت در کنار هم بنا شده بود با نشستن در اطراف آتش گرم هیزم و با گفتن چیستان یا همان چنه چنه و قصه،شب های طولانی زمستان را سپری می کردند و این چیستان ها و قصه ها را سینه به سینه و نسل به نسل منتقل می کردند. ***نمونه هایی از چیستان های محلی بختیاری:
1-هو چنه اسمس که ایاری اشکنه ؟
آن چیست که وقتی اسمش را آوری می‌شکند ؟
2-هو چنه صندوق چووی پرس روغن کوهی ؟
آن چیست که شبیه به صندوق چوبی است و پر ان روغن کوهی است ؟
3-هو چنه که ز زیر پر ابو و ز بالا پتی ابوو؟
آن چیست که از زیر پر می‌شود و از بالا خالی ؟
4-هو چنه که به او دریا پاک نیبو اما به زوون پاک ابو؟
آن چیست که حتی با آب دریا هم پاک نمی‌شود اما با زبان آدم پاک می‌شود ؟
5-هو چنه که هر چه زس اکنیم گفتر ابو ؟
آن چیست که هر چه ازش می کنیم بزرگتر می‌شود ؟
پاسخ ها:
۱-سکوت ۲-گردو ۳-چاه ۴-کافر ۵-گودال

admin بازدید : 1767 دوشنبه 01 تیر 1394 نظرات (0)
نامگذاری روزهای زمستان بر باور بختیاریها

در تقویم‌های عامیانه مردم سرمای زمستان به دو" چله"  بزرگ و کوچک تقسیم شده است «چله بزرگ» از اول زمستان و شب یلدا (شب اول چله) آغاز می‌شود و  چهل روز ادامه دارد «چله کوچک» هم بلافاصله پس از آن تا آخر بهمن و به مدت بیست روز به طول می‌کشد.

 در باور بختیاری‌ها روزهای زمستان تقسیم‌بندی‌ها و نام‌های دیگری نیز دارد و از مقطعی «ده روزه» به عنوان سردترین روزهای سال یاد شده که نخستین روزهای چله کوچک را شامل می‌شوند و عبارت است از دو مقطع چهار روزه که «چارچار» خوانده می‌شوند و یک مقطع «دو روز» که به  «لهر کور کورک» موسوم است (مقارن دهم تا بیستم بهمن) بر این باور در این ده روز به خصوص در «لهر کورکورک» که هیجدهم تا بیستم بهمن است زمستان به  اوج خود  می‌رسد و زمین سردترین روزهای سال را تجربه می‌کند.

بعد از این از این دو «چله» سرمای زمستان تمام شده و هوا رو به اعتدال می‌رود.

بر همین باور زمستان را شش روز دیگر هست که در شمار روزهای سرد سال آورده می‌شوند این شش روز که از اول تا ششم اسفند ادامه دارد و اغلب با بارندگی، باد و بوران همراه است را "ششه دالو " می‌خوانند. در مورد این شش روز روایت‌های متفاوتی است از افسانه یا باوری کهن ُ که هر کدام با اندکی تفاوت دیگری را تضمین می‌کند .

باور بر این است که زنی (دالو ) در آخرین روز بهمن که سرمای زمستان پایان یافته و هوا رو به اعتدال می‌رود از خداوند مهلت می‌خواهد تا شتران او در این مهلت  آبستن شوند –در باور این داستان  شتر در فصل سرما جفت‌گیری می‌کند – خداوند شش روز  به زن ) دالو) مهلت می‌دهد، و "دالو" هر چه  در توان دارد از باد و برف و باران در این شش روز  بر زمین می‌ریزد. پس از پایان شش روز "دالو" که  از آبستن شدن شترانش نومید شده است در حالیکه آتشزنه‌ای در دست دارد بر می‌خیزد و با خواندن این شعر به آسمان می‌رود:

احمدیلم رهد مهمدیلم رهد دل به کی کنم خش

جمتی ( چمتی ) وا دست گرم دنیا ن زنم تش

"احمدیل و مهمدیل" من رفته اند دیگر دلم را به چه کسی خوش کنم ؟

 آتشزنه ای در دست می گیرم و دنیا را به آتش میکشم  

احمدیل و مهمدیل نام‌های دیگر چله کوچک و چله بزرگ است که دراین داستان فرزندان" دالو" معرفی شده‌اند در ادامه داستان آمده است که پیر زن در حالیکه در آسمان آتشزنه را در دست گرفته است  تصمیم می‌گیرد که آتشزنه را به کوه بیاندازد یا به دریا زن داستان اگر از جفت‌گیری شترانش راضی باشد آتشزنه را به دریا و اگر ناراضی باشد آنرا به کوه می‌اندازد . و باور بر این است چنانچه آتشزنه را به کوه بیاندازد سال بعد از آن توام با خشکسالی و کمبارانی خواهد بود و اگر "دالو " آتشزنه را در دریا بیاندازد سال پر بارانی در پیش خواهد بود. 

 بنا بر باور این داستان سرنوشت ترسالی و خشکسالی هر ساله در دست این  زن  است و مردم  در طول سال بعد اگر با  خشکسالی و کمبارانی در مواجه باشند می‌گویند: " دالو"  جمت وند به که (مادر بزرگ آتشزنه را به کوهستان انداخت) و چنانچه سالی توام با ترسالی و نعمت باشد می‌گویند:" دالو" جمت وند به دریا  یعنی مادر بزرگ آتشزنه را در دریا انداخته است.

همچنین اعتقاد دیگری هست مبنی برآنکه اگر در آخرین روز "ششه دالو" برابر با ششم اسفند باران ببارد نشانه‌ای است از اینکه" دالو "چمت (آتشزنه) را به دریا انداخته و سال آینده سالی توام با بارندگی است.

 زن موجود در این داستان از بسیاری جهات شبیه به آناهیتا الهه آب‌ها و مظهر زایش و رویش  در آیین زردشت و باورهای کهن تر ایرانی است .

احمدیل و مهمدیل که در  افسانه ششه دالو پسران  مادر بزرگ خوانده می‌شوند دو نام مذهبی‌اند  که  گویا با تعغیر آیین مردم  از دی و بهمن -که تقارن تقویمی با چله کوچک وبزرگ دارد- و ماهیت زردشتی خود تهی شده و به نام‌های جدید اسلامی  در آمده‌اند  باید در نظر داشته باشیم که دالو برخلاف تصور رایج نه به معنای پیرزن بلکه به معنای مادربزرگ است. کلمه" دالو" از دو بخش "دا"  به معنای مادر و "لو"  به معنای بزرگ ساخته شده است .

با این اوصاف دالوی داستان" ششه دالو" مادربزرگی است که در آسمان جایگاه داشته و قدرت آفرینش با دو باران و تگرگ را دارد همچنین این مادر صاحب دو پسر با نام‌های مقدس احمدیل و مهمدیل است و در دستان خود  آتشزنه‌ای دارد (نماد زردشتی) که به وسیله آن سرنوشت کشت و زرع بارندگی را معین می‌کند .

 در باورهای اساطیری نیز آناهیتا زنی است مقدس که سوار بر ارابه‌ی چهار اسبی نشسته و  در آسمان جایگاه دارد. چهار اسب ارابه او شامل باران برف باد و تگرگ می‌شود (ممکن است شتران دالو نیز رمزی از اسب‌های  آناهیتا باشد) ّآناهیتا فرشته نگاهبان بر آبها َبادَ برف و باران است این الهه همچنین مظهر رویش و زایش نیز معرفی شده است .

تقارن تقویمی "ششه دالو" با نخستین روزهای اسفند که همواره  آسمان جوی منقلب و ناپایدار دارد و همچنین نشانه‌های مذهبی این داستان در اسامی و باورهای  آن که با سایر آیین‌های مربوط به آب و بارندگی در پیوند است ما را به تفکر بیشتر در زوایای افسانه‌ها و تجربه‌های زندگی مردم وامی‌دارد.  

افسانه های کهن در باورهای کهن ریشه دارند ، افسانه های خود را پاس بداریم.

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 5755 سه شنبه 25 فروردین 1394 نظرات (4)

 

نبرد دلاورمردان بختیاری با مغول ها

بختياري در زمان مغول :

مقاومت خستگي نا پذير و غرور آفرين بختياري ها در مقابل تجاوز مغول ها ي وحشي ، خونخوار ، مكار ، سنگدل و بي رحم بر كسي پوشيده نيست .

مغول ها كه در جنگ و گريز مهارت داشتند بارها قصد كردند كه سرزمين بختياري را ( كه قسمت وسيعي از ايران بود ) به تصرف خود در آورند . اما با رشادت مردان و شير زنان بختياري حتي يك وجب از اين خاك را متصرف نشدند و اين خود نشاني از قدرت و بي باكي بختياري در زمان مغول است .

مورخين رسمي كشور در كتاب تاريخ دوره راهنمايي فصل دوازدهم چنين نوشته اند : با تدبير والي فارس و اتابكان لر مغولها نتوانستند وارد قسمت جنوب و جنوب غربي ايران (بختياري ، لرستان و فارس )  شوند . اين نيز قطعا ناشي از پشتيباني سلحشوران بختياري و ساير قهرمانان جنوب كشور بود .

نياهي سمناني در كتاب چنگيز چهره خونريز تاريخ به نقل از ديترامون و ابن بطوطه مراكشي چنين نوشته است : آثار خرابي و ويراني در منطقه بختياري نديدم و بايد گفت مغول ها به لرستان بزرگ (بختياري) آسيبي نرساندند .

همچنين نياهي سمناني در صفحه 176 از همان كتاب آورده : ... و در سال 691 هجري قبيله چادر نشين لر (بختياري) به قيام بزرگي عليه مغول ها دست زدند و حتي شهر اصفهان را از اشغال مغول ها بيرون كردند . ... تيمور لنگ در جنگي كه با لرهاي كوچك (اهالي خرم آباد ) داشت سه نفر از بهادران خود به نام ؛ آقا تيمور ، عمر و محمد بهادر را از دست داد كه نشان از صلابت غيور مردان خرم آبادي در آن دوران است .

 

- اتابك افراسياب ، والي بختياري :

اتابكاني كه بر بختياري حكومت كرده اند عموما به واليان لرستان بزرگ معروفند . سلاله ي هزار سپيدان مركزشان ايذج (ايذه) بود و بخش اعظمي از خوزستان را در تصرف داشتند . ابن بطوطه مراكشي در مورد اتابكان بختياري چنين نوشته است :‌

در ايامي كه من در آنجا بودم اتابك افراسياب پسر اتابك احمد بود . اتابك افراسياب در قلمرو خود 46 خانقاه را آباد كرده است . وي مالياتي كه مي گيرد را به سه بخش تقسيم مي كند ؛‌ بخش اول خرج مدارس و زوايا مي شود بخش دوم را مخارج قشون و آباداني مي رساند و بخش سوم هزينه حرم شاهي خود و غلامان و خدام مي شود .

... وقتي من در ايذج شدم شيخ الشيوخ آنان علامه ... نورالدين كرماني نام داشت و اختيار تمام زوايا با وي بود . در آن هنگام 12 نفر فقير همراه با من بودند كه همگي در منزل اتابك به يك ميزان بهره مند بوديم و اوضاع خوبي داشتيم .

ديترامون فرانسوي مي گويد : حكومت اتابكان و موفقيت آنان در امر مملكت داري فقط متكي به نيروي توانمند دلاور مردان بختياري بود .

 

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1722 دوشنبه 04 اسفند 1393 نظرات (0)

اینستاگرام شکوه بختیاری را اندازی شد و شما میتوانید مطالب و تصاویر بختیاری را در اینستاگرام شکوه بختیاری مشاهده کنید.

برای ورود به اینستاگرام شکوه بختیاری بر روی لینک زیر کلیک کنید:

https://instagram.com/shokohbakhtiari

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 2558 پنجشنبه 09 بهمن 1393 نظرات (2)

ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﻗﻮﻡ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ :
-1 ﮐﺒﺎﺏ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ
-2 ﮐﺒﺎﺏ ﭘﻪ ﺑﻪ ﺟﯿﺮ ( ﺟﮕﺮ ﭘﻪ ﭘﯿﭻ )
-3 ﺁﻭﺭﯾﺰ ( ﺁﺑﺮﯾﺰ - ﺍﻭﺭﯾﺰ )
-4 ﺁﺵ ﺑﺮﻧﺞ (ﭘﻠﻮ )
-5 ﺁﺵ ﺑﺮﻧﺞ ﺳﻮﺭﯼ
-6 ﺁﺵ ﺑﻠﮓ ( ﺁﺵ ﺭﺷﺘﻪ )
-7 ﺁﺭﺩﻭﻟﻪ ﺑﻮﺳﻮﺭ
-8 ﺍﻭ ﺳﺮ ﻭ ﭘﺎ (ﮐﻠﻪ ﭘﺎﭼﻪ )
-9 ﺍﻭ ﺗﺮﺷﯽ
-10 ﺍﻭ ﺗﻔﺘﺎﻟﻪ
-11 ﺍﻭ ﺩﺍﻝ
-12 ﺍﻭ ﮔﺪﻩ (ﺳﯿﺮﺍﺑﯽ )
-13 ﺍﻭ ﮔﻨﺪﯼ ( ﻋﺪﺳﯽ )
-14 ﺍﻭ ﭘﯿﺎﺯﯼ ( ﺍﺷﮑﻨﻪ )
-15 ﮐﻤﻪ ، ﻗﻮﺭﻣﻪ ( kome )
-16 ﮔﻤﻨﻪ
-17 ﺗﭙﯿﻠﻪ
-18 ﺷﻮﻟﻮﺍ ﮐﺸﮏ ( ﺷﻮﺭﺑﺎ )
-19 ﺷﻮﻟﻮﺍ ﺗﻮﺗﻢ ( ﺗﻮﺗﻮ )
-20 ﺷﻮﻟﻮﺍ ﺩﻭﻭ ( ﺩﻭﻭﺍ )
-21 ﺑﺮﺷﺘﻮﮎ
-22 ﺣﻠﻮﺍ
-23 ﺗﻮﭼﺮﯼ
-24 ﺍﻭ ﮐﺸﮏ ( ﮐﺎﻝ ﺟﻮﺵ )
-25 ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ(شل شیری)
-26 ﭘﻨﯿﺮ ﭘﻮﺳﺖ ( ﭘﻨﯿﺮ ﮐﻬﻨﻪ )
-27 ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﻟﺒﻨﯽ . ( ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﯿﺮ ) ﻣﺎﻧﻨﺪ :
ﺷﯿﺮ،ﻣﺎﺳﺖ،ﮐﺮﻩ،ﭘﻦﯾﺮﺗﺎﺯﻩ،ﭘﻨﯿﺮ
ﭘﻮﺳﺖ ،ﺭﻭﻏﻦ،ﺩﻭﻍ،ﮐﺸﮏ،ﺕﻭﻑ،ﺑﺪﻭﻑ،ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﻪ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺻﺮﻑ ﻧﺎﻥ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ .
-28 ﺗﻞ ﯾﺎ ﺗﻠﯿﮑﻪ . ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﻟﺒﻨﯽ- ﮔﯿﺎﻫﯽ . ﺗﻞ ﯾﺎ ﺗﻠﯿﮑﻪ
ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺎﺳﺖ ﯾﺎ ﺩﻭﻍ
ﭘﺮﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻟﺬﯾﺬ ﻭ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ
ﺻﻮﺭﺕ ﯾﮏ ﻏﺬﺍ ﻣﺼﺮﻑ ﺷﺪﻩ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺳﺮ
ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ . ﺗﻞ ﻣﻮﺳﯿﺮ، ﺗﻞ ﮐﺮﻓﺲ، ﺗﻞ ﻣﺨﻠﻮﻁ
ﻣﻮﺳﯿﺮ ﻭ ﮐﺮﻓﺲ،ﺗﻞ ﭘﻠﯿﺰ،ﺗﻞ ﺑﻦ ،ﺗﻞ ﮐﻠﺨﻨﮓ،ﺗﻞ ﮔﺰﺭ ﻭ ...
-29 ﻧﺎﻥ . ﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﻮﺍﺩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ
ﺁﻣﺪ : ﻧﺎﻥ ﮔﻨﺪﻡ، ﻧﺎﻥ ﺟﻮ، ﻧﺎﻥ ﺑﻠﻮﻁ ( ﻧﺎﻥ ﺑﻠﻮﻁ ﻧﯿﺰ ﺩﻭ
ﻧﻮﻉ ﺑﻮﺩ :
-30 ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻧﺎﻥ : ﻧﺎﻥ ﮐﻠﮓ ﻭ ﻧﺎﻥ ﺭﮔﻮ.ﻧﺎﻥ ﮔﻨﺪﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭘﺨﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ . ﻧﺎﻥ تیری یا ﭘﺘﯿﺮ ( ﻓﺘﯿﺮ ) ،ﻧﺎﻥ ﻭﺭ
ﭼﺎﻟﻪ ﯾﺎ ﺑﺮﺩﭼﺎﻟﻪ ﺍﯼ،ﻧﺎﻥ ﻟﻔﻪ ( ﺗﺎ ) ،ﻧﺎﻥ ﺗﻮﭼﺮﯼ،ﻧﺎﻥ ﮔﺮﺩﻩ و نان گِوِِِرِِ(برکو) .
-31 ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ ﻏﺬﺍﯾﯽ
-32 ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ ﺩﺍﺭﻭﯾﯽ
-33 ﺍﻭ ﮔﻮﺷﺖ ( ﺁﺑﮕﻮﺷﺖ )
34 - ﺍﻭ ﺗﻮﺗﻮ ( ﺗﻮﺗﻢ )
-35 ﺩﻧﮕﺮﻭ ( ﺁﺵ گندم ) ﺍﯾﻦ ﺁﺵ ﮔﻨﺪﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﯽ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﯿﺮ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭘﺨﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
36-للکی (به جای برنج گندم پوست کنده را دم کرده و با تره کوهی یا پیاز و روغن حیوانی مصرف می‌کنند.


ﮐﺒﺎﺏ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ : ( ﮐﺒﺎﺏ ﺩﻧﺪﻩ ﻭ ﮐﺒﺎﺏ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎ
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ) ﺍﯾﻦ ﮐﺒﺎﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺒﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﻭ
ﺧﻮﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻭ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺧﯽ ﮐﺸﻮﺭ
ﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ
ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺁﻧﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ، ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺍﯾﻦ ﮐﺒﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻧﺎﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺒﺎﺏ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﻭ
ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ . ﮐﺒﺎﺏ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﺖ ﺩﻧﺪﻩ ﻭ
ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮕﺮﺩﺩ . ﺩﺭ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﮔﻮﺷﺖ
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺟﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﮐﺒﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﯾﺎ ﻃﺒﺦ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺁﺏ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻭﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻣﻮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺴﺖ ﺑﺎ ﺁﺏ ﻭ ﭼﺮﺑﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﻣﻤﺰﻭﺝ ﺷﺪﻩ ﻭ
ﻃﻌﻢ ﻭ ﻣﺰﻩ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﻪ ﮐﺒﺎﺏ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ . ﺍﯾﻦ ﮐﺒﺎﺏ ﺩﺭ
ﻗﻮﻡ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭﯼ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ .
ﮐﺒﺎﺏ ﭘﻪ ﺑﻪ ﺟﯿﺮ : ( ﮐﺒﺎﺏ ﺟﮕﺮ ﺑﺎ ﭘﯿﻪ ، ﮐﺒﺎﺏ ﺟﮕﺮ ﭘﯿﻪ
ﭘﯿﭻ ) . ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﮐﺒﺎﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﮕﺮ ﻧﯿﻢ ﮐﺒﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﯾﺎ
ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺩﻭﺩ ﺍﻧﺪﻭﺩ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﻄﻌﺎﺕ ﻟﻘﻤﻪ ﺍﯼ ﺗﻘﺴﯿﻢ
ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﺭﻭﻥ ﭘﯿﻪ ﺗﻮﺭﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺫﺑﺢ
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﺮﺍﺏ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ
ﻗﺴﻤﺘﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻟﻘﻤﻪ ﺟﮕﺮ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺵ ﻣﯽ
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﭘﯿﭽﺎﻧﺪﻩ ﻭﺑﻪ ﺳﯿﺦ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺁﺗﺶ ﻣﻼﯾﻢ
ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﻮﺩ . ﻏﺬﺍﯼ ﻟﺬﯾﺬﯼ
ﺍﺳﺖ .
ﺁﻭﺭﯾﺰ : ﺁﻭﺭﯾﺰ ﯾﺎ ﺁﺑﺮﯾﺰ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﻭ ﻣﻌﻤﻮﻻ
ﭼﺮﺏ ، ﮐﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﯿﺎﺯ ﯾﺎ ﺗﺮﻩ ﮐﻮﻫﯽ ﺩﺭ
ﺭﻭﻏﻦ ﺳﺮﺥ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﺩﻭﯾﻪ ﻭ ﺗﺮﺷﯽ ﺍﻧﺎﺭ ﻭ ﻧﻤﮏ ﺑﻪ
ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺷﺪﻥ ﻏﺬﺍﯼ ﺁﻭﺭﯾﺰ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺍﯾﻦ
ﻏﺬﺍ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﻧﺎﻣﺶ ، ﺩﺭ ﻃﺒﺦ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﯽ
ﮔﺮﺩﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺧﻮﺩ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺭﻭﻏﻦ ﭘﺨﺘﻪ ﻭ
ﺳﺮﺥ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ . ﻏﺪﺍﯼ ﺁﻭﺭﯾﺰ ، ﺭﯾﺰ ﺭﯾﺰ ﻭ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﯽ ﮐﻢ
ﮐﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺪﺭﯾﺞ ﭘﺨﺘﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ . ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎ ﺁﺏ ﮔﻮﺷﺖ ﺁﺭﺍﻡ
ﺁﺭﺍﻡ ﺳﺮﺥ ﻭ ﭘﺨﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺨﺎﺭ ﻏﺬﺍ ﻭ ﺭﻭﻏﻦ
ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﭘﺨﺖ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺑﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺳﺮﺩ
ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ . ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺑﻪ
ﯾﻘﯿﻦ ﻭﺟﻪ ﺗﺴﻤﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻬﺖ
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻝ ﻭ ﻗﻠﻮﻩ ﻭ ﺟﮕﺮ
ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﺳﺮﺥ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﯾﻦ
ﻏﺬﺍ ﮐﺒﺎﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﺏ ، ﮐﺒﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﻏﻦ
ﻃﺒﺦ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ . ﺩﺭ ﺯﺭﻧﺪ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﺩﺭ
ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﻬﺎ ﻧﯿﺰ ﻃﺒﺦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻨﺎﻡ ﮐﺒﺎﺏ ﻗﺎﺑﻠﻤﻪ
ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﭼﺮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺶ ،
ﻏﺪﺍﯼ ﻟﺬﯾﺬﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻮﻡ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﭘﺲ ﺍﺯ ﮐﺒﺎﺏ
ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻏﺬﺍﯼ ﭘﺮﻃﺮﻓﺪﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ.

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1508 دوشنبه 15 دی 1393 نظرات (4)

ﮐﻮﭺ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺍﯾﻞ ﻣﻦ ! ﺑﺎﻣﻦ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﭼﺎﻣﻪ ﺭﺍ
ﺩﺭﮎ ﮐﻦ ﺑﺎﻭﺭﮐﻦ ﺍﯾﻦ ﻏﻤﻨﺎﻣﻪ ﺭﺍ
ﺍﯾﻞ ﻣﻦ ! ﻧﺎﯼ ﺗﻮ ،ﺑﺎ ،ﻧﯽ ﺧﻮﺷﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﻫﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺗﻮ ، ﺑﺎ ،ﻫﯽ ﺧﻮﺷﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﯾﺎﺩ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻭ ﺻﻔﺎﯼ ﻧﯽ ﻟﺒﮏ
ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮ ﻭ ﮐﻤﯽ ﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﻤﮏ
ﯾﺎﺩﮐﻮﻩ ﻭ ﯾﺎﺩﺷﺒﮕﯿﺮ ﻭﺷﮑﺎﺭ
ﺭﺩﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ " ﺑﺮﻓﺘﻮ " ﺗﺎ " ﻧﺴﺎﺭ "
ﺗﯿﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﺎﺱ ﺑﺎﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﺮ
ﻣﺮﺩﻣﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮔﻞ ﺣﺴﺎﺳﺘﺮ
ﻣﺎ ﺩﻟﯽ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺩﻫﺎﺗﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺧﻠﻖ ﺧﻮﯼ ﺍﯾﻠﯿﺎﺗﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺍﯾﻞ ﻣﺎ ﺑﺎ ﮐﻮﻩ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭﺑﻠﻨﺪﯼ ﻫﺎ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺑﺮﺯﮔﺮ ﻧﺎﻥ ﺟﻮﯾﻦ ﺭﺍﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ
ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ
ﮐﺘﺮﯼ ﭼﺎﯼ ﺑﺮﺯﮔﺮ ﺑﯽ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﺱ ﺗﺎﻭﻝ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﺗﺮﺩﺭ ﻧﺸﯿﺐ ﺩﺭﻩ ﻫﺎ
ﮔﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﯿﺶ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ
ﯾﺎﺩ ﮐﻮﭺ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻫﺎ ﺑﺨﯿﺮ
ﯾﺎﺩ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻫﺎ ﺑﺨﯿﺮ
ﻧﯽ ﻟﺒﮏ ! ﺁﻭﺍﺯ ﮐﻦ ﺍﺯ ﮐﻮﭺ ﺍﯾﻞ
ﻟﺐ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ﺍﺯﮐﻮﭺ ﺍﯾﻞ
ﮐﻮﭺ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﯾﻞ
ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﺗﻨﮓ " ﭼﻮﯾﻞ "
ﮐﻮﭺ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺑﯽ ﺩﺭﻧﮓ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﺍﺳﺐ ﻭﺍﻧﺪﻭﻩ ﻭﺗﻔﻨﮓ
ﮐﻮﭺ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﯾﻞ ﺍﮔﺮ ﯾﮑﺠﺎ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺍﯾﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻮﭺ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﺍﺯﻫﺒﻮﻁ
ﻗﺼﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ " ﺑﺮﻧﻮ " ﻭ " ﻧﺎﻥ ﺑﻠﻮﻁ "
ﮐﻮﭺ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﺧﻢ ، ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ
ﮐﻮﭺ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﯼ ﺭﮐﺎﺏ
ﮐﻮﭺ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭﻏﺮﻭﺑﯽ ﺑﺎﺷﮑﻮﻩ
ﺭﺩﺷﺪﻥ ﺍﺯﺗﻨﮕﻪ ﻫﺎﯼ " ﺯﺭﺩﮐﻮﻩ "
ﺍﯾﻞ ﻣﺎ ﺁﻻﻟﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﺎﺧﺖ
ﺑﻬﺘﺮﺍﺯ ﻧﯽ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1906 شنبه 29 آذر 1393 نظرات (0)

محمد کریمی منجرمویی خواننده‌ای از دیار بختیاری شهرستان لردگان روستای منجرمویی و بزرگ شده‌ی زرین شهر می‌باشد که آهنگ مذکور را در وصف زنده یاد مرتضی پاشایی خواندند و قرار است به زودی یک آهنگ بختیاری نیز بخواند.آرزوی موفقیت برای این خواننده جوان و و خانواده‌ی هنرمندش که نقش بسزایی در موسیقی و ورزش شهرستان لنجان و اصفهان دارند داریم.

دانلود و پخش آهنگ برای مرتضی پاشایی از محمد کریمی منجرمویی

قبل از دانلود شما امکان پخش موزیک را دارید.

chida بازدید : 7154 چهارشنبه 26 آذر 1393 نظرات (128)


قلعه سرد

قلعه سرد یکی از دهستان‌های بخش دهدز از توابع شهرستان ایذه در استان خوزستان می‌باشد. قلعه سرد از تیره‌های اورک از ایل دینارون بختیاری هفت لنگ می‌باشد . سرزمین زیبا و همیشه سر سبز قلعه سرد با چنار معروف کی قباد در سینه خود راز و رمزهای اسطوره‌ای تپانیده است .قلعه سرد در میان تمام طوایف بختیاری به خاک شاعر پرور معروف و مشهور است . شاعرانی چون :

1-زنده یاد ملا قلعه سردی صاحب اثر جنگنامه

2-زنده یاد سلطانمراد دانشور قلعه سردی

3-زنده یاد شجاع کیانی قلعه سردی

 

4-کوروش کیانی قلعه سردی-(ت:1354- روستاي قلعه سرد- ايذه)كارشناسي ادبيات 

مقام اول غزل و مقام اول شعر نو(كنگره شعر ايران – بندرعباس)

مقام اول غزل(كنگره شعر ايران ما- تهران)

پر افتخارترین و مشهورترین شاعر این خطه می‌باشد .کسب عناوین و مقام‌های عالی در زمینه شعر من جمله : کسب مقام اول شعر ایران ما(تهران)-مقام اول شعر شبهای شهریور(تهران)-مقام دوم شعر بین‌المللی والس-چندین دوره پیاپی کسب عناوین اول تا سوم شعر جوان ایران(بندر عباس)و دهها مقام استانی و کشوری دیگر از افتخارات این شاعر برجسته است.تسلط ایشان در شعر فارسی و فولکوریک بختیاری در حدی می‌باشد که بانوی غزل ایران "سیمین بهبهانی" در مصاحبه‌ای به تمجید از ایشان پرداخته اند.

5- نيكزاد كياني قلعه سردي

۶-وحيد کیانی قلعه سردی صاحب آثار مردی سبز – از کنار این زندگی

از بنام‌ترین شاعران این خطه اند. 

 

 

 شعر های زیبای استاد کورش کیانی در ادامه مطلب

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 2210 شنبه 01 آذر 1393 نظرات (0)
سیاه چادر (بهون)
 

اصولا زندگی کوچ نشینی مترادف با زندگی چادرنشینی است. مسکن در زندگی کوچ نشینان بنا به ضرورت ومحیط جغرافیایی در همسازی با محیط انتخاب می شود مفهوم وابستگی این نوع زندگی به مسکن ، با آنچه که در زندگی یکجانشینی بکار برده می شود فرق دارد. جابجایی سالانه از دومحیط جغرافیایی متفاوت از نظر اقلیمی ، نوعی از مسکن را پدید می آورد که قابل استفاده وجابجایی است.

 

به زبان بختیاری چادر را بهون یا بوهون می گویند. بهون هم به معنای شکل فیزیکی آن وهم به فضای ایجاد شده به عنوان یک واحد مسکونی بکار برده می شود. در هر بهون یک خانوار زندگی می کند که از نظر جامعه شناسی بیشتر شبیه یک خانواده است تایک خانوار. زیرا اصطلاح خانوار، جمع افرادی (یک نفر یا بیشتر) را شامل می شود که تحت شرایطی با هدفی معین در یک مکان مشترک زندگی کرده با هم همخرج بوده ومعمولا باهم غذا می خورند. در خانوار خویشاوندی شرط نیست ، در صورتی که در خانوار عشایری روابط خویشاوندی وهم خونی مطرح بوده واساس یک خانواده را تشکیل می دهد.

اصولا در فضای بهون یک خانواده زن وشوهر وتعدادی فرزند زندگی می کنند. اغلب خانوارها بصورت خانواده گسترده است. بدین معنی که پسر خانواده پس از ازدواج از خانواده اصلی جدا نشده ودر انجا همراه با همسر خود در همان بهون پدری به زندگی اجتماعی واقتصادی خویش ادامه می دهد.

ساخت فیزیکی چادر

بهون از نظر فیزیکی از دوقسمت تشکیل می شود: 1- پوشش چادر 2- وسایل برپاکردن ونگهداری

پوشش چادر

بهون بختیاری از موی بز بافته می شود. بافت آن همانند بافت جاجیم بوده واز تار وپود تشکیل شده است. هم تار وهم پود آن از موی بز است. ابتدا موی حیوان را با قیچی می چینند. سپس آن را تمیز کرده وکرک را از آن جدا می کنند. علت جدا کردن کرک از موی بز آن است که کرک را آفت بید از بین می برد و هرگاه در بافت بهون وجود داشته باشد در اثر بید زدگی قسمت هایی که تار وپود کرک داشته باشد، باعث از هم گسیختگی بافت همان قسمت شده وایجاد شکاف می کند.در صورتی که موی بز از بیدزدگی مصون مانده وسالها دوام خواهد داشت.

موی بز را پس از چیدن وجدا کردن کرک ، می ریسند. رشتن نخ بوسیله درک چوبی که به آن پره می گویند ، توسط زنان انجام می گیرد. پس از آماده شدن نخ ، آن را دولا می کنند وبسته به مورد استفاده ونیاز ، در روی زمین به درازای مورد دلخواه چله کشی می کنند. هر قطعه ای که به این صورت بافته می شود "لت بهون" می گویند. اصولا لت بهون همانند تخته های جاجیم ، بصورت نوار بافته می شود. پس از آماده شدن لت های بهون ، به تعداد مورد نیاز آنها را کنار هم گذاشته واز پهنا با نخ (با موی بز) به هم می دوزند. یک تخته بهون بطور متوسط از 15 تا 25لت تشکیل می شود که از درازا بهم می دوزند.

وسائل نگهدارنده چادر

بهون را دو ردیف دیرک به حالت عمودی بهم نگه می دارد. یک ردیف در جلو چادر ویک ردیف در وسط چادر قرار داده می شود. دیرک هایی که در جلو چادر نصب می شوند، در راس دارای دوشاخه است وبنام پیشته خوانده می شود. این دیرکها تا 2 متر وقطر آن در حدود 10 سانتیمتر وعموما از چوب بلوط تهیه می شود وبسیار بادوام ومحکم است. راس دیرک که دوشاخه است در جلوی چادر در قالبهای مخصوصی (گوشه جا) قرار گرفته وبوسیله ریسمان از طرف دیگر به زمین نصب می شود. این طناب ها را تیرک می نامند. تعداد این تیرکها به کوچکی وبزرگی چادر متفاوت بوده وبین 3 تا 5 عدد متفاوت تست.

دیرکهای میانی چادر را "رک" یا "سیم" می نامند. این دیرکها به بلندی حدود 5/2 متر وقطر 12 سانتیمتر در انتها ، وقطر تقریبی 8 سانتیمتر در بالاهستند. برخلاف پیشته ، دیرکهای میانی در راس دوشاخه نبوده ودر آنجا در سوراخ تخته ای بنام "تل" قرار داده می شوند. تل عبارت از تخته ای است به قطر تقریبی 2 سانتیمتر وابهاد 10 * 50 سانتیمتر. راس دیرک میانه بین این تخته وچادر قرار گرفته واز سوراخ شدن چادر وایجاد منفذ جلوگیری می کند. تعداد این دیرکهای میانی نیز همانند پیشته بسته به بزرگی وکوچکی متفاوت بوده وبه تعداد همان دیرکهای جلویی وبه موازات آنها قرار می گیرد. این دیرکها از پایین به زمین فرونرفته ودر روی زمین قرار می گیرند وهنگام جمع کردن چادر به راحتی جدا می شوند.

نحوه اتصال بندهای چادر به زمین

اتصال بندهای چادر به زمین تحت عوامل جغرافیایی محیط به دوصورت انجام می گیرد:

الف- در مناطق کوهستانی

چون در این مناطق خاک کم وجود دارد ودرصورت وجود خاک ، قشر آن نازک است ، بنابراین بندهای چادر را نمی توان به راحتی بر روی زمین نصب کرد و استفاده از میخ چادر امکان پذیر نیست. در این مناطق بند چادر به سنگهای کوهستان نصب می شود یا اینکه قطعات بزرگ سنگ را به نزدیک چادر اورده ودر محل مناسب قرار داده وبندهای چادر را به آن نصب می کنند. برای اتصال طناب چادر به سنگ از شاخه های جنگلی استفاده می شود. بدین ترتیب که شاخه ای از درخت را انتخاب ودر محل اتصال شاخه ها بهم در جایی که دوشاخه ایجاد شده بند چادر را گره کرده وبقیه ساقه را به زیر سنگ می گذارند. به ای شاخه ها ومجموع بند چادر وسنگ "هرکه" می گویند. در مناطق کوهستانی که فاقد جنگل باشد ، بندهای چادر را به دور سنگ محکم گره می زنند.

ب- در مناطق جلگه ای

در این مناطق بندهای چادر را بوسیله میخ های چوبی که به آن "می" می گویند محکم کرده ومیخ چوبی را به زمین می کوبند. در بعضی مواقع در صورت وجود میخ طویله (مسمار) بند چادر را به حلقه این میخ ها بسته وسپس آن را در زمین کوبیده وبند را محکم می کنند.

محل نصب چادر

محلی را که چادر در آن افراشته می شود "جاوارگه" وچادر را "وارگه" می گویند. بنابراین کلمه وارگه (بارگاه) برابر واژه واحد مسکونی بکار برده می شود. جاوارگه جایی است که سالیان دراز خانواده از آن استفاده می کند. پس از بازگشت ایل ، خانوار در همان جاوارگه مخصوص به خود چادر را برپا می کند. این محل فقط به همان خانوار تعلق دارد وخانوارهای دیگر حق استفاده از آن را ندارند. استفاده از این محل برای خانوار به عنوان حق در نظام کوچ نشینی شمرده می شود. این واژ برابر واژه "یورت" در عشایر ترک زبان بکار برده می شود.

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 4681 چهارشنبه 23 مهر 1393 نظرات (5)

خواننده و ترانه سرا و مدرس آواز های بختیاری در ششم آبانماه سال 1342 در روستای زیبا و سرسبز کمفه در میان کوههای سر به فلک کشیده و استوار بختیاری چشم به جهان گشود. وی تاشش سالگی در همان روستا بود و پس از آن جهت تحصیل به شهر مسجد سلیمان آمد وی از دوران ابتدایی تا پایان دبیرستان خود را در آن شهر گذراند و در همان شهر سکونت داشت و فعالیت های هنری خود را در سال 1368 در شهرستان مسجدسلیمان آغاز نمود و با تشکیل اولین گروه موسیقی در آنجا فعالیتهای چشمگیری به مرحله اجرا گذاشت .
در سال 1365 به محضر استاد فقید (بهمن علاءالدین) رسید و باب آشنایی را با ایشان آغاز نمود و از راهنماییها و تجارب ارزنده استاد فقید بهره مند گردید و پیوسته ترانه ها و ساخته های خود را به محضر ایشان ارائه می داد و از نظرات استاد در جهت ارتقاع کیفی آهنگ ها بهره مند می گردید .

اگر می‌خواهید بیشتر درباره‌‌ی علی تاجمیری بدانید به ادامه مطلب مراجعه کنید

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1040 یکشنبه 20 مهر 1393 نظرات (1)

ای گُـــــلُ كينـــه چينُـــو اِبـــازه وا ســـازْ گُلَی

كِـــه زيدِنِـــه زِلْ بِـــه يَـک ز‌َرْدِه وُ تــــــارازْ گُلَی

ای گُـلُ كينه وُلا كِه دِل سی كَسْ نَشْتْ گُلَی

ز مَشْ‌سِلِيـمـــون بِگِـر تـا سَـرِ مُنْـگَـشْت گُلَی

ای گُـــلُ كينـه كِـه تَشْ وَنْـدِه بِـه لالـــی گُلَی

بــه مـالِـمـيــــــر و هَـمـه مــــالا زوالـــی گُلَی

ای گُـــلُ كينــه كِـه دی جـورِس نيــاهِــه گُلَی

كـه تَشْ نهـادِه بِـه هَـرْ كُيـه كِه سيـاهِـه گُلَی

ای گُـلُ كينه گِـليس چی كَـــوْگِ مَسْتِـه گُلَی

غِيــرا بــه آسْتــــاره و مَــــــه دِل نَبَسْتِـه گُلَی

ای گُـلُ كينـه صـــداس مَخمَـــلِ سُهْـــرِه گُلَی

كِــه اَر بِــدَهْــــرِه، کِمَـــرِ ايــــــل اِبُـهْــــرِه گُلَی

ای گُــــلُ كينـــه دِلانــــه پُــی بِــرِشْتِــــه گُلَی

زِ مـالْ‌كَـنــون تـا بَهيــگ جـا خُونـه هِشْتِـه گُلَی

«علی بداغی»

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 10759 دوشنبه 07 مهر 1393 نظرات (4)

محسن جلیل آزاد خواننده‌ای از دیار لردگان می‌باشد و ترانه باد شمال از آلبوم (شوگار تنهایی) او می‌باشد.

دانلود و پخش آهنگ باد شمال محسن جلیل آزاد

قبل از دانلود امکان پخش آهنگ وجود دارد.

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1859 پنجشنبه 03 مهر 1393 نظرات (3)

 برخی از مشاهیر بختیاری

چهره‌های تاریخی

  • سردار اسعد بختیاری: از سران انقلاب مشروطه و فاتح تهران
  • صمصام‌السلطنه: نجفقلی خان بختیاری دو دوره نخست وزیر ایران
  • حسینقلی خان ایلخانی: مقتدرترین ایلخان بختیاری
  • ابراهیم خان ضرغام السلطنه: از سران انقلاب مشروطه و فاتح اصفهان
  • خسرو خان سردار ظفر: از سران انقلاب مشروطه (برادر کوچکتر سردار اسعد بختیاری)
  • هالو زال: از شخصیت‌های معنوی بختیاری.
  • نصیر خان سردار جنگ: از نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی
  • جعفر خان سردار بهادر: وزیر جنگ قاجاریه و پهلوی، وزیر پست و تلگراف در زمان رضاشاه پهلوی
  • علیمرادخان ممیوند چهارلنگ: رهبرانقلاب بختیاری در برابر نادرشاه
  • ابوالفتح‌خان بختیاری: یکی از اعضای شورای سه نفره حکومتی با کریم‌خان زند
  • اسدخان بختیاروند: خان بختیاری در زمان فتحعلی شاه قاجار
  • محمد تقی خان بختیاری: رییس ایل بختیاری در زمان فتحعلی شاه قاجار
  • علیمردان خان بختیاری: استبداد ستیز بختیاری در زمان رضاشاه پهلوی
  • امیر مفخم بختیاری: از سیاستمداران با نفوذ در زمان قاجاریه، حاکم مناطق مختلف ایران و از سران انقلاب مشروطه
  • اسفندیار خان بختیاری: ایلخان بختیاری (پدربزرگ ثریا اسفندیاری)
  • غلامحسین خان سالار محتشم: از سران انقلاب مشروطه
  • امامقلی خان حاجی ایلخانی: ایلخان بختیاری (برادر حسینقلی خان ایلخانی)
  • رضاقلی خان ایل بیگی: ایلخان بختیاری (برادر حسینقلی خان ایلخانی)
  • یوسف خان امیر مجاهد: از سران انقلاب مشروطه (برادر کوچکتر سردار اسعد بختیاری)
  • سلطان محمد خان سردار اشجع: از سران انقلاب مشروطه
  • بی‌بی مریم بختیاری: از زنان فعال در انقلاب مشروطه (معروف به سردار مریم بختیاری)
  • ابوالقاسم خان بختیار: استبداد ستیز بختیاری در عصر محمدرضا شاه
  • محمد رضا خان سردار فاتح: از سران انقلاب مشروطه (پدر شاپور بختیار)
  • علیمردان خان چهارلنگ: نایب السلطنه ایران پس از مرگ نادرشاه
  • خلیل اسفندیاری: سفیر اسبق ایران در آلمان (پدر ثریا اسفندیاری)

چهره‌های مشهور علمی

  • امیدعلی شهنی کرم‌زاده: ریاضی‌دان برجسته ایرانی و دارنده عنوان چهره ماندگار.
  • بهرام مشیری: محقق و نویسنده.
  • دکتر ابوالقاسم بختیار: اولین ایرانی که در آمریکا مدرک دکترا گرفت و از موسسان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران.
  • رضا نقشینه: متخصّص آسیب‌شناس دام‌پزشکی و دارنده عنوان چهره ماندگار.
  • بهرام عکاشه: متخصص زلزله شناسی و پدر زمین‌شناسی ایران.
  • لاله بختیار: اسلام‌شناس.

چهره‌های مشهور سیاسی

  • محمد مصدق: دولت‌مرد، نمایندهٔ چند دوره مجلس شورای ملی و نخست‌وزیر ایران و رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران.
  • حسن مستوفی: دولت‌مرد ایرانی و چند دوره نخست‌وزیر ایران در دورهٔ قاجار و دورهٔ رضاشاه.
  • احمد متین دفتری: (اعتضادلشکر) و (متین‌الدوله) جوان‌ترین نخست‌وزیر ایران در زمان رضاشاه.
  • حسن وثوق: چند دوره نخست‌وزیر ایران و برادر احمد قوام (قوام‌السلطنه).
  • احمد قوام: ملقب به قوام‌السلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایانِ دوران قاجار و روزگار پهلوی و پنج بار نخست‌وزیر ایران.
  • شاپور بختیار: آخرین نخست وزیر ایران در دوره پهلوی.
  • ثریا اسفندیاری: ملکه سابق ایران در زمان پهلوی دوم.
  • تیمور بختیار: اولین رئیس ساواک در حکومت پهلوی
  • محسن رضایی: سیاستمدار و فرمانده سپاه پاسداران جمهوری اسلامیجنگ ایران و عراق.
  • مهدی کروبی: سیاستمدار و رییس دو دوره مجلس شورای اسلامی.
  • احمد کروبی: روحانی و سیاستمدار (پدر مهدی کروبی).

چهره‌های هنری

شاعران

  • قیصر امین‌پور: شاعر.
  • داراب افسربختیاری: از شاعران بختیاری که به گویش بختیاری شعر سروده‌است.
  • حسین پژمان بختیاری: شاعر.
  • سیروس رادمنش: شاعر.
  • هرمز علی‌پور: شاعر.
  • سید علی صالحی: شاعر و نویسنده.
  • سهراب رحیمی: شاعر و مترجم.

نویسندگان

  • داراب افسربختیاری: از شاعران بختیاری که به گویش بختیاری شعر سروده‌است.
  • لاله بختیار: اسلام‌شناس.
  • جمشید چالنگی: مجری پیشینِ تلویزیون صدای آمریکا و نویسنده و مترجم.
  • بهرام مشیری: محقق و نویسنده و برنامه‌ساز تلویزیونیِ برجسته.
  • محمد ایوبی: نویسنده و داستان‌نویس.
  • منوچهر شفیانی: نویسنده (بنیانگذار ادبیات داستانی رئالیسم کارگری در ایران)
  • بهرام حیدری: نویسنده.
  • علی‌مراد فدایی‌نیا: نویسنده (مهم‌ترین داستان‌نویسان فرم‌گرا)
  • هوشنگ چالنگی: نویسنده.

مجریان تلویزیونی

  • جمشید چالنگی: مجری سابق تلویزیون صدای آمریکا، نویسنده و مترجم.
  • رودابه بختیار: مُجری تلویزیون فاکس‌نیوز.
  • علیرضا دهقانی: کارگردان، مجری تلویزیون و سیاستمدار (نماینده دوره ۸ مجلس).

خوانندگان

فولکلور بختیاری

  • مسعود بختیاری: خواننده فلکلور بختیاری. (بهمن علاءالدین)
  • ملک محمد مسعودی خواننده فلکلور بختیاری.
  • کوروش اسدپور خواننده فولکلور بختیاری.
  • دیدار محمودی خواننده فلکلور بختیاری.
  • سینا سرلک: خواننده فلکلور بختیاری.
  • پروین عالی‌پور: خواننده و صداپیشه.

دیگر سبک‌های موسیقی

  • ارشد طهماسبی استاد موسیقی
  • امید: خواننده پاپ مقیم امریکا (لس آنجلس).
  • سیاوش شمس: خواننده پاپ مقیم امریکا (لس آنجلس).
  • یاسر بختیاری: خواننده (با نام هنری یاس).
  • ستار اورکی: آهنگساز.

بازیگران

  • حسین پناهی بازیگر و شاعر.
  • بهنوش بختیاری: بازیگر سینما و تلویزیون.
  • شقایق دهقان: بازیگر سینما و تلویزیون.
  • رسول نجفیان: بازیگر و خواننده.
  • حمید گودرزی بازیگر

فعالان سینما و تلویزیون

  • محمود رحمانی: مستندساز مستقل.
  • فریدون نجفی: کارگردان و فیلمنامه‌نویس.
  • داور اردلان: تولیدکننده سازمان ان پی آر.
  • سعید سلطانی: کارگردان و نویسنده
  • مازیار قاسمی: مجری تلویزیون

ایرانیان خارج از کشور

  • حوریه پراما: یکی از ثروتمندترین اشخاص ایرانی
  • مهرداد یزدانی: معمار ایرانی

چهره‌های مشهور ورزشی

مدال آوران

  • نواب نصیرشلال: وزنه بردار دارنده مدال نقره المپیک لندن.
  • افشین نوروزی: پینگ پنگ باز تیم ملی ایران و دارنده عنوان قهرمانی آسیا.

چهره‌های فوتبالی

  • سهراب بختیاری‌زاده: بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران.
  • میلاد میداوودی: بازیکن تیم ملی فوتبال ایران.
  • بهزاد غلامپور: سنگربان سابق تیم ملی فوتبال ایران.
  • صفر ایرانپاک: بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران.
  • ایرج سلیمانی: بازیکن و مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران.
  • منصور رشیدی: سنگربان سابق تیم ملی فوتبال ایران.
  • ایمان مبعلی: بازیکن تیم ملی فوتبال ایران.
  • پژمان منتظری: بازیکن تیم ملی فوتبال ایران.
  • هدایت ممبینی: داور بین‌المللی فوتبال.
  • سپهر حیدری: بازیکن سابق باشگاه پرسپولیس و تیم ملی فوتبال ایران.
  • رضا نوروزی: بازیکن تیم ملی فوتبال ایران.
  • آرش افشین: بازیکن تیم ملی فوتبال ایران.
  • مجید باقری‌نیا: بازیکن و مربی فوتبال.
  • فیروز کریمی: بازیکن و مربی فوتبال.
  • البرز حاجی‌پور: داور فوتبال.
  • محمد احمدپوری: بازیکن فوتبال باشگاه ذوب‌آهن.
  • سیامک سرلک: بازیکن فوتبال.
  • حجت چهارمحالی: بازیکن باشگاه فوتبال استقلال تهران.

چهره‌های مشهور سیاسی در جمهوری اسلامی  ایران

وزرا

  • سید صفدر حسینی: وزیر امور اقتصاد و دارایی و وزیر اسبق کار.
  • مهدی غضنفری: وزیر پیشین صنعت و معدن و تجارت.

مدیران ارشد اجرایی

  • غلامرضا حیدری کرد زنگنه: رییس اسبق سازمان خصوصی‌سازی.
  • سعید حافظی بیرگانی: مدیرعامل شرکت نفت فلات قاره ایران (دومین تولیدکننده نفت ایران)
  • سلبعلی کریمی: مدیرعامل شرکت نفت مناطق مرکزی ایران (بزرگترین تولیدکننده گاز و سومین تولیدکننده نفت ایران)
  • علی مرتضی صمصام بختیاری: مدیر اجرایی و کارشناس ارشد صنعت نفت.
سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1482 چهارشنبه 02 مهر 1393 نظرات (0)

زندگی نامه

رسول نجفیان در ۲۸ دی ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمد. در دوران دبستان با تاثیرپذیری از شیوه اداره کلاس توسط معلم روحانی خود، ذوق نمایش در او ایجاد شد. وی سال ۱۳۴۸ در هنرکده تئاتر آناهیتا فعالیت داشت.

اصالت وی به ایل بختیاری بازمی گردد اما متولد تهران است، موسیقی را از جوانی دنبال می کرد و نواختن دوتار را توسط یک روستایی به نام عاشق حیدر همدانی فراگرفت. پس از آن نیز آموختن موسیقی را نزد استاد اسماعیل مهرتاش ادامه داد.

نجفیان دارای مدرک کارشناسی روان‌شناسی از بخش علوم تربیتی مدرسه عالی پارس سابق در سال ۱۳۵۶ است. بازی در تئاتر را از سال ۱۳۴۸ و بازی در سینما را از سال ۱۳۶۳ با فیلم صف ساختهٔ علی‌اصغر عسگریان آغاز کرد.

اگر میخواهید اطلاعات بیشتری درباره رسول نجفیان به دست بیاورید به ادامه مطلب بروید

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 3050 چهارشنبه 26 شهریور 1393 نظرات (0)

کلیپ کنسرت کوروش و البرز اسدپور که در بهمن ماه1392 در شاهین شهر برگزار شد.

دانلود کلیپ کنسرت کوروش و البرز اسدپور

 کنسرت بزرگ بختیاری گروه موسیقی آرو به سرپرستی شهریار اسدپور با صدای کوروش اسدپور و البرز اسدپور آهنگ و تنظیم : نیما محمودی و شهریار اسدپور

نوازندگان
نیما محمودی / سنتور
شهریار اسدپور / تار
آریا ترکمان / تار
هاتف خضرلو / عود
امیر اسماعیل زاده / نی
قهرمان بهامیریان / کمانچه
محمدرضا نامدارپور / دف ، دایره ، دهل
کاوه ولی پور / تنبک

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1308 جمعه 21 شهریور 1393 نظرات (0)

زندگی نامه

حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از توابع شهرستان کهگیلویه زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسه آیت‌الله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی‌اش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه زنی برای پرسش مساله‌ای که برایش پیش آمده بود پیش حسین رفت و از حسین پرسید که فضله موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتاده‌است، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه می‌دانست روغن نجس است (بنا بر نظر فقها در چنین شرایطی روغن جامد نجس نمی‌شود و این ادعا که ایشان روغن را نجس می‌دانست نیاز به منبع و رفع ابهام دارد.)، ولی این را هم می‌دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانواده‌اش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسهٔ هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی را گذراند.

برای خواندن بقیه متن به ادامه مطلب مراجعه کنید
ادامه مطلب

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1669 پنجشنبه 20 شهریور 1393 نظرات (0)

ایشان دیپلم ادبیات و کارمند ارتش است که اکنون دوران بازنشستگی خود را سپری می کند. استاد علی حافظی 25 شهریور 1334 در شهرستان مسجد سلیمان محله خواجه آباد بی بی یان متولد شد.

((عمویی داشتم به نام ولی که نی هفت بند می نواخت .و من پیوسته به نوای او گوش می دادم.

علاقه من به این ساز روز به روز بیشتر می شد تا اینکه عموی دیگرم که محصولات لبنی را را به شهر می برد یک روز از شهر برایم یک فولوت آورد. من هرروز با آن فولوت سرگرم بودم و از روی نغمه هایی که از نی عمویم میشنیدم تقلید می کردم. پس از آن نیز از صدای سحرگونه نی استاد کسایی که آن زمان از رادیو پخش می شد الگو گرفتم و در تمامی عمر استادی نداشتم که از او چیزی بیاموزم.

معلمی داشتیم به نام بیگلری. او روزی یک نی به من هدیه داد و بعد مرا تشویق کرد تا در مسابقات دانش آموزی مسجد سلیمان شرکت کنم. شرکت کردم و اول شدم. بعد از انقلاب در جشنواره موسیقی مقامی خوزستان نیز اول شدم. سال 1369 در جشنواره نی نوازان کشور که با داورری بزرگانی چون استاد کسایی انجام پذیرفت، دوم شدم. هیچگاه از خاطرم نمی رود که آن روز در پایان اجرا فقط یک نفر برای تشویقم دست زد و اما آن یک نفر کسی نبود به جز پدر نی جهان استاد کسایی.))

ایشان تا پیش از آشنایی  با استاد بهمن علاءالدین  موسیقی سنتی کار می کرد و پس از آن به سفارش بهمن علاءالدین فقط به موسیقی بختیاری پرداخت.

استاد در مورد اولین برخوردش با بهمن علاءالدین چنین می گوید (( در سال 1365 در یکی از تالارهای اهواز هنگام نوازندگی در آواز بیات ترک شخصی نزد من آمد و گفت من بهمن علاءالدین هستم و از نوع نوازندگی شما خوشم آمده و می خواهم با شما ملاقاتی داشته باشم تا با کارهای یکدیگر بیشتر آشنا شویم.اولین ملاقات ما بیش از هشت ساعت به طول انجامید و ایشان آهنگ هایی را که خودشان ساخته بودند اجرا کردندو من هم ایشان را با نی همراهای می کردم. از همان روز کار ما شروع شد و بنده افتخار این را پیدا کردم تا در  چهار کاست هی جار،تاراز،برافتو، آستاره ایشان را همراهی کنم و در بسیار از کنسرت ها در کنارش باشم. صدای او به لحاظ موسیقی بسیار گرم بود چنان که گویی صدای او سال ها برای اینگونه خواندن تعلیم داده شده بود.

 ویژگی های علی حافظی که او را از سایر نوازندگان جدا می کند:

 آوردن جمله های کهن ترین ساز بختیاری توشمال در نی کار بسیار دشواریست چرا که توشمال و نی خیلی با هم از لحاظ وسعت صدا پرده ها و ... با هم فاصله دارند .اما با این کار با شنیدن صدای نی او شما را با زبان نی به سالهای پیش تر و وارگه های قدیمی و عاشقی های کهنه و داس و درو برزگری  می برد .و خاطرات مرده در دل کوه دشت ها های کوچیدن را یاد می آورد.

2. یافتن سبک گمگشته بختیاری در موسیقی سنتی(بخصوص نی) که از  ابداعات اوست .طوری که خیلی راحت اکنون می شود فهمید که اینطور نوازندگی خاص بختیاری هاست به عبارت بهتر موسیقی علی حافظی مارک دارد.

3.سرعت او در نوازندگی : آنان که نی کار می کنند میدانند که سرعت در نوازندگی نی خیلی مهم است اما نه طوری که ریتم و زیبایی را از کار بگیرد اکثر اوقات دیده شده در نوازندگی ها ی دیگران وقتی که نوازندگی سرعت می گیرد زیبایی و دلنشینی از دست می رود و ریتم ها تقریبا گم و یا کمرنگ            می شوند اما استاد حافظی این دو را با سرعت زیاد و دلنشینی خاصی در کنار هم قرار داده

4.انجام بعضی کارهای جدید و نشد در نوازندگی نی: مثل کنسرت اهواز رنگ (دقیقه 16 در فیلم این کنسرت) که هنگام جواب  آواز ( آخی هالو زال خو ایگوهه بس بگرین گوش) در یک رفت رو برگشت دو نوع انگشت گذاری را باهم ترکیب می کند که خیلی ها خواستند این کا را تقلید کنند  اما نشد.

استاد علی حافظی که از آلبوم هی جار همراه استاد علاءالدین(مسعود بختیاری)بوده اند در روز خاکسپاری استاد علاءالدین در امامزاده طاهر کرج و در ۱۳ آبان ۱۳۸۵ ترانه ای که از قبل آماده داشت را به یار همیشگی اش تقدیم کرد.

وی وقتی پشت تریبون رفت ابتدا با چشمانی اشک آلود گفت؛"بهمن فکر نمیکردم برات ساز چپی بزنم"سپس با همان حال و هوا به نواختن ساز چپی با "نی" اش پرداخت. در انتها کوروش اسدپور خواننده توانای ایل آن قطعه شعر معروف(سرودهٌ استاد حافظی) را بهمراه نوای "نی" استاد حافظی خواند؛

 مُو غَریوِ ای وُلاتُم که نَدارُم رَه به جایی

هر چِه اَمداد ایزنُم نیرَسِه به جایی

آسِمون اَور گِرِه دُنیانِ کِرد تَنگ

چُونُو که هیچ کی نِ هیچ نیکُنِه بَنگ

آسمون اَور گِره دُنیانِ کِرد سَرد

مو چِطور دل خوش کُنُم لا ای همه بَرد

روزگار وا گِلِ سُور ایا نِهامون

هُمدورُنگِ لیشِهِ بِوَنِه به جامون

روزگار چه زُم ایخو که خوم نَدونُم

بَفتیِه با تالِ غَم تَمدارِ جونم

روزگار چه زُم ایخو مَر خُوم نَدونُم

ایزنی کَر کیتِ غَم به اُستُخونُم

اِی دِل اِی باور مَکُن دنیا خَش اُو بُو

چالِ سَردِ ایلمون پُر زِ تَش اُو بُو

دادُم اِی بیدادُم اِی دیدی چه کِردُم

گِمونِ روزِ چینوُ به خُوم نَکردُم

دادُم اِی بیدادُم اِی مَندُم خُومِ تَک

مَر قیامت بِنِشونِمون کِلِ یَک

و چقدر با حال و هوای مردم همخوانی داشت...

این قطعه آوازی در آلبوم بهیگ بصورت بدون کلام و در ابتدای طرف دوم کاست(آهنگ ششم) آمده است و باز هم استاد حافظی با نفس گرم خود شنونده را به همان روزهای غم انگیز می برد.روزهایی که باید بدون یار دیرینه اش و بدون آن صدای جاودانه سَر کند.حالا واقعا استاد حافظی و آن "نی" اش تنها هستند...

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1371 پنجشنبه 13 شهریور 1393 نظرات (2)

برنامه اندروید فروشگاه شارژ شکوه بختیاری ساخته شد و با استفاده از این نرم افزار می‌توانید با گوشی خود از فروشگاه شارژ ما شارژ بخرید,فقط کافیست نرم افزار را بر روی گوشی خود نصب کنید.لازم به ذکر است که امنیت این نرم افزار بسیار بالا است.

دانلود برنامه اندروید فروشگاه شارژ شکوه بختیاری
کد نصب برنامه:16027

فروشگاه شارژ شکوه بختیاری

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1865 پنجشنبه 23 مرداد 1393 نظرات (4)

من بختیاریم.
ﺍﺯ ﺗﺒﺎﺭ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ، ﺍﺯ ﻧﮋﺍﺩ ﭘﺎﺭﺱ ﻗﻮﻡ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ .
ﺍﺯ ﺗﺒﺎﺭ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺎﻡ ﻭ ﺭﺳﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺴﺖ .
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺎﺷﻢ ﻋﻤﻮﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻢ .ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﻧﺴﺒﯽ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﯼ ﻓﺎﺗﺢ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺳﺒﺒﯽ
ﻫﺴﺖ .
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﺒﺎﺭ ﻗﻮﻣﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﮐﻪ ﮔﺴﺴﺘﻦ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
ﻧﻪ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺭﺍﻧﺪﻩ ، ﺍﺻﺎﻟﺘﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﺳﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﻧﺸﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ .
ﻓﺮﻫﻨﮕﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻘﺶ ﭼﻐﺎﺯﻧﺒﯿﻞ ﺑﺮ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﻗﺮ ﺷﻮﻻﺭ ﺯﻧﺎﻥ ﻗﻮﻣﻢ ﺑﯿﺎﺑﯿﺪ ﮐﻪ ﺣﯿﺎ ، ﻣﺘﺎﻧﺖ ﻭ ﻭﻗﺎﺭ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺍﻫﻮﺭﺍﺳﺖ
ﺑﺮ ﻟﺒﺎﺳﻤﺎﻥ.
ﺗﻮﺣﯿﺪﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺶ ﭼﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﺭﮔﻪ ﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﻗﺺ ﭼﻮﭘﯽ ﻣﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﭘﺎﮐﯽ ﻭ ﻃﻮﺍﻑ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺍﺯ ﮐﻬﻦ ﻋﺼﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ .
ﻧﺸﺎﻥ ﺗﺒﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﯿﺮﻫﺎﯼ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻭ ﻓﺘﻮﺕ ﺭﺍﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺧﺪﺍ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ .
ﻣﻦ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯾﻢ. ﭘﺪﺭﻡ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺎﻫﺘﺎﺏ .ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻮﻩ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭﺩ.
ﺗﺒﺎﺭﻡ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ،ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﻮﻩ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ .
ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﭼﻨﮕﯿﺰ ﻭ ﺗﯿﻤﻮﺭ ﻣﺠﻮﯾﯿﺪ .
ﻣﺮﺍ ﺍﺯﭘﺎﻧﺘﺮﻙ ﻭ ﭘﺎﻧﻌﺮﺏ ﻣﺠﻮﯾﯿﺪ .
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺬﺭ ﺍﺯ ﺩﯾﺎﺭﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺝ ﺩﺍﺩﻥ ﻭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻢ .ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻩ
ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ .
ﺍﯾﻦ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.
ﺩﻟﺖ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺁﺗﻮﺳﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ؟
ﺑﻨﮕﺮ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻗﻮﻣﻢ ﮐﻪ ﺁﺗﻮﺳﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﯿﺒﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﯾﺎﻓﺖ؟
ﻣﻦ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯾﻢ ، ﻭﺍﺭﺙ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﮐﻬﻦ ، ﻭﺍﮊﻩ ﻭﺍﮊﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﺑﯿﺎﺏ ، ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﺎﻃﯿﺮ ...
ﺁﺭﯼ ، ﻣﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻢ ...
ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺧﻮﺩﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺟﺪﺍ ﻧﭙﻨﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﻡ ﺍﺯ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﻧﺰﺩ ، ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺟﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ .
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ، ﻣﺮﺍ ﺑﺸﻨﺎﺱ.
ﻣﻦ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻧﻢ.

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1453 چهارشنبه 01 مرداد 1393 نظرات (3)

ثریا اسفندیاری بختیاری، دومین همسر محمدرضاشاه، روزگاری یکی از مشهورترین زنان جهان به شمار میآمد و شهرت و زیبائیش، ستارگان معروف سینمای اوایل نیمه دوم قرن بیستم را در پشت سر نهاده بود.
از سه زنی که شاه در دوران زندگیش اختیار کرد، او بیتردید محبوبترین و در عین حال جنجالیترین آنان به شمار میآمد، زیرا علاوه بر زیبائی فوقالعاده که بالطبع توجه همگان را به خود جلب میکند، در زمانی عنوان ملکه ایران را به خود اختصاص داد که ایران در آستانه یکی از بحرانیترین دورانهای حیات سیاسی خود قرار داشت.
در کمتر از یک ماه بعد از مراسم عروسی او با شاه، رزمآرا نخستوزیر نظامی ایران کشته شد و متعاقب آن قانون ملی شدن نفت در مجلس ایران به تصویب رسید. دکتر مصدق کمتر از سه ماه بعد از عروسی شاه و ثریا نخستوزیری ایران شد و در دوران حکومت او که بیش از دو سال به طول انجامید، ایران در مرکز توجه مطبوعات و رسانههای گروهی جهان قرار گرفت.
مطبوعات جهان ضمن توجه به مسائل سیاسی ایران، دربار ایران را هم از نظر دور نداشتند و در دربار ایران هم، ملکه جوان و زیبا بیش از هر کس دیگری، حتی خود شاه توجه خبرنگاران و عکاسان و فیلمبرداران مطبوعات را به خود جلب مینمود، بخصوص که مصدق چهره جنجالی دیگر دربار، اشرف پهلوی را از ایران اخراج کرده بود و میدان برای ثریا خالی از رقیب مانده بود.
ثریا بعد از سقوط مصدق و حتی بعد از جدائی از شاه هم، همچنان از سوژههای داغ و جالب مطبوعات جهان بود و تا اوایل دهه ۱۹۶۰ هفتهای نبود که عکسها و مطالب تازهای درباره او در مطبوعات جهان چاپ نشود.
هنگام جدائی او از شاه بسیاری از مجلات معروف و پرتیراژ اروپا و آمریکا عکسهای رنگی او را در روی جلد خود چاپ کردند، و بعد از آن هم خود ثریا به جنجال و سر و صدا در اطراف خود دامن زد و روزگاری هم به فکر هنرپیشگی سینما افتاد، که البته در این کار توفیق نیافت.
در سالهای دهه ۱۹۶۰ که به تدریج در حال فراموش شدن بود کتاب خاطرات خود را منتشر کرد و باز هم مدتی خود را بر سر زبانها انداخت. کتاب خاطرات او که به وسیله یک نویسنده فرانسوی بازنویسی شده و به صورت رمان درآمده است، در سال ۱۹۹۱ زیر عنوان «کاخ تنهائی» در پاریس منتشر شد و این زن فراموش شده را یک بار دیگر در خاطرهها زنده کرد، ولی تصویری که از او در خاطرهها مانده همان تصویر جوانی و زیبائی کمنظر اوست، و ثریا که دوست دارد با همان تصویر در اذهان مردم جهان باقی بماند به خبرنگاران عکاس و فیلمبرداران مطبوعات و تلویزیونهای جهان اجازه نداده است در سنین بالای شصت و در حالی که گرد پیری بر چهرهاش نشسته است، عکس یا فیلمی از او برای مطبوعات و شبکه های تلویزیونی جهان تهیه نمایند.
ثریا دخـتر خلیل اسفندیاری پسر حسینقلی خان ایلخانی و اوا کارل اهل آلمان اصالتا روسیه ای بود و در اول تیرمـاه ۱۳۱۱ در روستای قهفرخ (فرخ شهر کنونی) (در استان دهم) متولد شد. سپس به اصفهان رفت. او یک برادر کوچکتر به نام بیژن داشت. ثریا تا هشت ماهگی در ایران بود و پس از آن خانوادهاش او را با خود بـه برلین بـردند.
وی کودکی را در برلین گذراند و در پاییز ۱۳۱۶ به اتفاق خانوادهاش به ایران بازگشـت. در اصـفهان وارد مـدرسه آلمانیهای مقـیم اصفهان شد و زبان فارسی را نزد معلم خصـوصـی فرا گرفت. تا ۱۳۲۰ در آن مدرسه به تحصیل پرداخت. ولی پس از اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم مدارس آلمانها تعطیـل شـد. او در ۱۳۲۳ وارد مـدرسه مُبلغ (میسیونر) های انگلیسی شد و تا پانزده سالگی در این مدرسه به تحصیلاتش ادامه داد تا اینکه در ۱۳۲۶ به همراه خانوادهاش به سوئیس رفت. در آنجا زبان فرانسه آموخت و انگلیسی را نیز بعدها در مؤسسهای در لندن تکمیل کرد.
ثریا که هنگام ازدواج با شاه در سال ۱۳۲۹ دختری هیجده ساله بود، در سال ۱۳۱۱ از یک پدر ایرانی و یک مادر آلمانی در اصفهان به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در اصفهان گذراند و سپس به اتفاق پدر و مادرش به آلمان رفت و تحصیلات خود را در آنجا به انجام رساند.
تصادفی که سرنوشت او را تغییر داد آشنائی یکی از بستگان پدر او با ملکه مادر شاه بود که عکسهائی از او را به ملکه مادر نشان داد. عکسها مربوط به سنین پانزده شانزده سالگی ثریا بود. شاه عکسهای تازهای از او خواست و وقتی این عکسها رسید خواهرش شمس را برای ملاقات و مصاحبه با او به لندن فرستاد، زیرا ثریا در این تاریخ برای تکمیل زبان انگلیسی خود در لندن زندگی میکرد و شاه در این انتخاب نقشی نداشت.
ثریا در خاطراتش مینویسد که قبل از نخستین ملاقات خود با شمس پهلوی، از ماجرا بیخبر بوده و اصلاً نمیدانست که شمس با یک مأموریت تحقیقاتی درباره او به لندن آمده است. شمس برای اولین بار در یک مجلس مهمانی در سفارت ایران در لندن، که ثریا هم در آن دعوت شده است، ظاهراً به طور تصادفی با وی آشنا میشود و در همان نظر اول او را میپسندد. در این مجلس مهمانی، شمس بیشتر وقت خود را صرف گفتگو با ثریا مینماید و ضمن صحبت، از او دعوت میکند که چند روزی همراه وی به پاریس برود. ثریا قبول از دعوت را موکول به موافقت پدرش میکند، که طبعاً موافقت او هم جلب میشود. در این میان هم شمس و هم پدر ثریا او را در جریان امر میگذارند و ثریا ا آمادگی قبلی برای روبرو شدن با شاه به تهران میآید.
ثریا در خاطرات خود مینویسد که بزرگترین آرزوی او پیش از این که ملکه ایران بشود هنرپیشگی سینما بوده و پیش از این که برای اولین دیدار با شاه به کاخ سلطنتی برود با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندید یا او از شاه خوشش نیامد و به هر حال عروسی با شاه سرنگرفت او را به هالیوود (پایتخت سینمای آمریکا) بفرستد و پدرش هم با این شرط موافقت کرده بود! ولی شاه هم مثل خواهرش در اولین نظر او را پسندید و بعد از یک مجلس مهمانی که همان شب در کاخ ترتیب داده شده بود به پدرش اطلاع داد که تصمیم خود را گرفته است و میخواهد با ثریا ازدواج کند. ثریا جریان آن شب را چنین شرح میدهد:
بعد از مهمانی در کاخ سلطنتی که در ساعت یازده شب تمام شد، خسته و با حالتی مضطرب و هیجانزده به خانه برگشتیم. هنوز لباسهایم را نکنده بودم که در زدند. پدرم بود. احساس کردم که رنگش پریده و مشوش است ولی پیش از این که من سوالی از او بکنم گفت:
ـ ثریا، شاه تو را پسندیده و میخواهد با تو ازدواج کند. حاضری همسر او بشوی؟
ـ چی؟! همین الان باید جواب بدهم؟
ـ بله. او میخواهد فردا نامزدیتان اعلام بشود!
من هنوز در جای خود میخکوب شدهام که پدرم اضافه میکند:
ـ تصمیم نهائی با خود توست. هیچ کس تو را مجبور نمیکند که جواب مثبت بدهی. قول و قرارمان را هم فراموش نکردهام. اگر این عروسی سرنگیرد تو را به هالیوود خواهم فرستاد. اما اگر قبول کنی دیگر حق نداری تصمیمت را عوض کنی، این برای بختیاریها ننگآور است. حالا فکرهایت را بکن و جواب بده…
اندکی تأمل میکنم و بالاخره جواب میدهم:
ـ قبول میکنم. به شاه بگو که حاضرم با او ازدواج کنم.
ثریا به سیاست چندان علاقهای نداشت و بیشتر توجهش آن بود که یک شریک زندگانی برای شاه باشد.
ثریا مانند تمام بانوان کدبانو سلیقه خاصی در ترتیب و تزئین منزل داشت. وضع کاخ اختصاصی، یعنی منزل شهری ذوق خود بعضی از قسمتهای آن را به طرز نوینی درآورد. او قصد اتلاف پول برای تهیه اشیاء تجملی و گرانبها نداشت و فقط میخواست همه جا پاکیزه و نظیف و رنگ تازه داشته باشد و همین سلیقه را درباره کاخ تابستانی به کار میبرد. در مدت دوره زناشوئی شاه با ثریا، علاقه ثریا به خدمات اجتماعی روزبهروز افزایش مییافت.
از ثریا دو کتاب خاطراتش منتشر شده است، که اولی در سال ۱۹۶۳ نخست به زبان آلمانی و سپس به زبانهای انگلیسی و فرانسه چاپ شد. این کتاب در زمان حیات شاه نوشته شده و ثریا باتوجه به کمکهای مالی شاه و هدایای گرانبهائی که گاهگاه برای او فرستاده میشد، با کمی ملاحظه احتیاط، مخصوصاً در اشاره به خود شاه و خصوصیات اخلاقی او سخن گفته است.
اما کتاب دوم که در سال ۱۹۹۱، یعنی یازده سال بعد از مرگ شاه انتشار یافت صریحتر و بیپرواتر از کتاب قبلی است. کتاب دوم که زیر عنوان «کاخ تنهائی» و به زبان فرانسه منتشر شد در واقع بازسازی همان کتاب قبلی با بعضی مطالب ناگفته است که یک نویسنده فرانسوی به نام «لوئی والنتن» آن را به صورت یک رمان نوشته است.
کتاب اول، که نسخه انگلیسی آن در اختیار نویسنده است «اتوبیوگرافی والاحضرت شاهزاده خانم ثریا» نام دارد و ثریا درباره لقب خود توضیح میدهد که شاه این لقب را هنگام طلاق به او داده است.
قسمتهائی از این کتاب را ضمن سرگذشت محمدرضا شاه در کتاب «پدر و پسر» ترجمه و نقل کردهام، که تکرار همه مطالب آن در اینجا ضرورت ندارد، مگر قسمتهائی از ان که در هیچ منبع دیگری وجود ندارد بخش مهمی از زندگی دومین همسر شاه را تشکیل میدهد.
ثریا پس از شرح چگونگی آشنائی و ازدواج خود با شاه، که از ملاقات با شمس پهلوی در لندن آغاز شده و به «جشن عروسی باشکوه در کاخ گلستان که دو هزار نفر در آن شرکت داشتند» ختم میشود، به وقایع اول دوران زندگی مشترک خود با شاه از قتل رزمآرا تا روی کار آمدن مصدق اشاره کرده و به دنبال آن به تشریح اوضاع داخلی دربار پرداخته مینویسد:
«برخلاف دوران سلطنت رضاشاه که زنان نقشی مهمی در دربار نداشتند، دربار پسرش یک دربار زنانه بود. درست است که زنها رسماً نقشی در دربار نداشتندع ولی در عمل با هزاران حیله و دسیسه به مقاصد خود جامه عمل میپوشاندند و من ناچار بودم در میان این کانون توطئه و دسیسه که ملکه مادر در رأس آن قرار داشت خود را از بلایا مصون نگاه دارم… البته این توهم نباید ایجاد بشود که زنان درباری واقعاً چیزی از عالم سیاست میدانستند. نه، سطح معلومات و اطلاعات آنها بسیار محدود بود و تنها چیزی که در آن مهارت داشتند توطئه و سخنچینی بود. ملکه مادر هر روز عدهای از زنها را دور خود جمع میکرد و ساعتها با آنها به صرف چای و غیبت از این و آن میپرداخت و شاید من که هیچ وقت در این مجالس حاضر نمیشدم یکی از موضوعات صحبت آنها بودم…»
ثریا که وارد چنین محیط ناآشنا و نامحرمی شده بود در اوایل زندگی زناشوئی بیشتر با عمهاش فروغظفر که قبلاً هم در دربار رفت و آمد داشته معاشرت میکرد، ولی مالکه مادر از نزدیکی و محرمیت او به تازه عروسش ناراحت شده پایش را از دربار قطع میکند. ثریا درباره این ماجرا مینویسد: «نزدیکترین دوست و محرم من در دربار عمهام فروغ ظفر بود که اولین بار عکسهای مرا به ملکه مادر نشان داده و موجبات آشنائی و به من گفت که «من دیگر نمیخواهم فروغ ظفر به اینجا بیاید!». با حیرت پرسیدم: «چرا، مگر او چه کرده است؟!». شاه گفت: «ما فکر میکنیم او در اینجا جاسوسی میکند!». این حرف به قدری مسخره بود که من بیاختیار خندیدم و پرسیدم عمه من برای چه کسی ممکن است جاسوسی بکند؟. شاه پاسخ گنگی داد و گفت: «برای بعضی عوامل در تهران!». من حاضر نبودم زیر بار این حرف بروم. ولی شاه گفت: «متأسفم که بیشتر از این نمیتوانم درباره این موضوع صحبت کنم»… به این ترتیب پای فروغ ظفر بهترین دوست و همدم من از دربار قطع شد و بعد فهمیدم که شاه به اصرار مادر و خواهرانش مانع آمدن او به دربار شده است»
قسمتی از خاطرات ثریا به شرح خصوصیات اخلاقی شاه اختصاص دارد و از آن جمله ضمن اشاره به تضاد کاراکتر شاه با پدرش مینویسد: کاراکتر و خصوصیات اخلاقی شاه به کلی با آنچه من درباره پدرش شنیده بوم تفاوت داشت. پدر شاه به صلابت و تندخوئی شهرت داشت، ولی شاه بسیار خونسرد و ملایم و حتی میتوانم بگویم خجالتی بود.
یکی از دشواریهای او با اطرافیانش رد کردن تقاضاها و خواستهای غالباً نامشروع آنها بود و اطرافیان شاه از این نقطه ضعف او خیلی سوءاستفاده میکردند… شاه هر وقت میخواست یکی از مقامات دولتی یا درباری را از کار برکنار کند از اعلام تصمیم خود در مورد برکناری آنها احتراز مینمود و سعی میکرد این تصمیم خود را به وسیله دیگران ابلاغ نماید.

او نمیتوانست به صورت کسانی که دستور برکناری آنها را صادر مینمود نگاه کند و از ناراحتی آنها رنج میبرد.(!!) البته شاه در مورد برکناری اشخاصی مانند پدرش بطور ناگهانی و با عصبانیت تصمیم نمیگرفت و بعد از مطالعه و مشورت و بررسی تمام جوانب امر چنین تصمیمی را اتخاذ مینمود.
فصل دیگری از کتاب خاطرات ثریا تحت عنوان «از کاخ سفید تا کرملین» به شرح مسافرتهای خارجی او با شاه اختصاص دارد. جالبترین قسمت این فصل شرح جریان سفر به شوروی است که اولین مسافرت شاه به آن کشور و از نظر سیاست خارجی ایران دارای اهمیت فوقالعادهای بود. ثریا در جریان این مسافرت که در زمان حکومت خروشچف انجام شد مینویسد خروشچف در مدت اقامت ما در مسکو خیلی شیفته من شده بود و ضمن شرح خواستهای خود از شاه به من میگفت: «این چیزها را شما به شاه بگوئید، زنی به زیبائی شما هر چیزی را میتواند به دست بیاورد!».
در سال ششم زندگی زناشوئی شاه و ثریا، دیگر تقریباً قطعی به نظر میرسید که ثریا صاحب اولاد نخواهد شد. مرگ علیرضا تنها برادر تنی شاه در یک سانحه هوائی، که بعضیها آن را به توطئه و بمبگذاری تعبیر کردند، مسئله جانشینی شاه را دشوارتر ساخت.
ملکه مادر که خیلی به علیرضا علاقه داشت و با وجود او خیلی نگران مسئله جانشینی نبود، پس از مرگ علیرضا بر فشار خود به پسرش و این که باید فکری برای آینده تخت و تاج بکند افزود. از سوی دیگر بیش از پیش به انزوا گرائید و فشارهائی که از طرف خانواده، بخصوص ملکه مادر و اشرف به شاه وارد میآمد، محیط سرد و نامطمئنی در زندگی زناشوئی آنها به وجود آورد.
و در نهایت شاه از ثریا خواست تا به سن مورتیز برود و روز ۲۴ بهمن ۱۳۳۶ با تشریفات رسمی تهران را ترک گفت و بعد از آن دیگر هیچ وقت به ایران باز نگشت. در روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۶ از وی جدا شد و طلاق او از طریق مجلس شورای ملی اعلام گردید.(علت های گوناگونی را دلیل طلاق ثزیا میدانند از جمله همجنس باز بودن محمدرضا شاه,متنفر بودن ثریا از اشرف و شهناز پهلوی و ملکه مادر عنوان میکنند)
شاه نیز متنی به این عنوان تهیه کرد و با ابراز کمال تأسف وتألم و با تذکر اینکه ملکه ثریا پهلوی در تمام مدت همسری شاهنشاه از هیچ گونه خدمت و عطوفت و خیرخواهی نسبت به ملت ایران خودداری نفرموده و از هر حیث شایستگی مقام شامخ خود را داشتهاند و در این مورد نیز با کمال علاقه و محبتی که فیمابین وجود دارد، آمادگی خود را برای قبول هر نوع تصمیمی که از طرف ذات شاهانه اتخاذ شود اعلام فرمودند. با اظهار نظر هیأت مشورتی، موافقت و با صرف نظر از احساسات شخصی خود در برابر مصالح عالیه مهمی تصمیم خویش را به جدایی اتخاذ فرمودند.
ثریا از آن پس با مقرری قابل توجهی که دربار ایران برای وی تعیین کرده بود، در فرانسه میزیست، همچنین لقب پرنسس به وی اعطا شد و دارای گذرنامه سلطنتی بود. او در فیلم «سه چهرهٔ یک زن» Les trois visages d’une femme در ۱۳۴۴ بازی کرد و با کارگردان ایتالیایی فیلم، فرانکو ایندووینا آشنا شد. طبق مصاحبه بیبیسی با وی بر خلاف شایعات هیچ گونه رابطه احساسی با کارگردان فیلم نداشته و تا پایان عمر همچنان عاشق شاه بوده رابطه او با محمدرضا شاه تا پایان عمر محمدرضا شاه ادامه داشته و رابط بین آن دو اردشیر زاهدی بوده. محمد رضا شاه از او به عنوان تنها عشق زندگیش در کتاب خاطراتش یاد کرده. مجله فرانسوی پاری ماچ (paris match) او را زیبا ترین زن جهان در عصر خود معرفی کرد لقب او در کشورهای اروپایی پرنسسی با چشمانی زمردین است.
ثریا اسفندیاری در ۴ آبان ۱۳۸۰ در سن ۶۹ سالگی بر اثر سکته مغزی در پاریس درگذشت. مراسم تشیع جنازهٔ وی در کلیسایی آمریکایی در پاریس برگذار شد. در این مراسم اشرف پهلوی و غلامرضا پهلوی نیز حضور داشتند. ثریا را در قبرستانی در مونیخ آلمان دفن کردند.
برادر کوچکترش بیژن (۱۳۸۰ – ۱۳۱۶) نیز یک هفته پس از فوت ثریا درگذشت. وی گفته بود: «بعد از او، من هم صحبتی ندارم.»


سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1442 چهارشنبه 01 مرداد 1393 نظرات (0)

دادگاه شهر کلن آلمان سرانجام 13 سال پس از مرگ ثریا اسفندیاری بختیاری، ملکه پیشین ایران، در باره بخشی از ارثیه هنگفت او تصمیم‌گیری کرد و بر اساس حکم دادگاه وطبق وصیت نامه اش ،بخشی از اموال او را به ارزش 4میلیون و پانصد هزاریورو به چند خیریه درفرانسه رسید.
 
ارثیه ملکه ثریا به سه نهاد خیریه فرانسه رسيد
 
به گزارش شفا آنلاین به نقل ازروزنامه بن آلمان بر اساس حکم دادگاه شهر کلن آلمان حدود چهارمیلیون و نیم یورو از ارثیه ثریا اسفندیاری بختیاری به امور خیریه و سازمان‌های غیرانتفاعی در کشور فرانسه  رسید. این حکم دیروز صادر شد

 ثریا اسفندیاری بختیاری، دومین همسر محمدرضا پهلوی، آخرين شاه ایران بود. پدرش خلیل خان اسفندیاری بختیاری و مادرش اوا کارل آلمانی بودند. زندگی ثریا که به "ملکه‌ای با چشمان زمردین" معروف بود، به خاطر بچه‌دار نشـدن به جدایی کشید.
 
ثریا در سال ۲۰۰۱ میلادی در سن ۶۹ سالگی به علت سکته مغزی در پاریس درگذشت. از آن زمان سه سازمان غیرانتفاعی بر سر ارثیه ملکه پیشین ایران و برادرش بیژن که کمی پس از او درگذشت، به مبارزه برخاستند. دادگاه شهر کلن نیز دیروز با صدور  حکمی که درباره این پرونده   اعلام کرد: چهارمیلیون ونیم یورو ارثیه ملکه پیشین ایران به سه سازمان غیرانتفاعی می‌رسد. دادگاه شهر کلن درحالی مسئول رسیدگی به پرونده ثریا شده بود،که برادرش بیژن،نیز در این شهر زندگی می‌کرد. ثریا یک سال پیش از مرگ تابعیت آلمان را پذیرفته بود. او که در شهر برلین رشد یافته بود پس از مرگ در شهر مونیخ آلمان دفن شد.
 
ثریا اسفندیاری بختیاری در روز اول تیر ۱۳۱۱ در چهارمحال بختیاری از مادری آلمانی بنام اوا کارل متولد شد. ثریا پس از ازدواج با محمد رضا پهلوی، شاه وقت ایران به "ملکه‌ای با چشمان زمردین" معروف شد. ملکه پیشین ایران در سال ۱۹۹۱ وصیت کرد که کلیه اموال منقول او در فرانسه پس از مرگش به حراج گذاشته شود و پول به دست آمده در اختیار سه سازمان غیرانتفاعی فرانسه قرار گیرد. بیشتر اموال و جواهرات ثریا در فرانسه بودند.  

سه سازمانی که ملکه پیشین ایران در این رابطه از آنها یاد کرده صلیب سرخ، یک سازمان فرانسوی حمایت از حیوانات و یک انجمن که در ارتباط با حقوق معلولان فعالیت می‌کند هستند. او اما در انتها متذکر شده بود که این وصیت‌نامه در صورتی قانونی خواهد بود که برادرش بیژن قبل از بچه‌دار شدن در پی ازدواج، دنیا را وداع گوید. پس از مرگ ثریا اختلافات شدیدی بر سر ارث او درگرفت. زنانی که مدتی با برادر او زندگی مشترک داشتند و خود از ازدواجی دیگر فرزندی داشتند، این فرزندان را از نظر اسلامی فرزند بیژن خوانده و بر این نظر بودند که وصیت‌نامه ثریا باطل است. دادگاه شهر کلن اما در صدور حکم خود اعلام کرده است که در بررسی این مورد مشخص قوانین اسلامی حاکم نیستند و ثریا خود در وصیت‌نامه‌اش متذکر شده که قوانین دولت آلمان در ارتباط با تشخیص فرزند برادرش اجرا شود.
 
به این ترتیب به نظر قاضی دادگاه شهر کلن ملکه پیشین ایران قبل از مرگ مشخص کرده که قوانین اسلامی نباید در وصیت‌نامه دخیل باشند و چون برادر ثریا اسفندیاری بختیاری هیچ‌گاه به طور رسمی ازدواج نکرده، بنابراین نمی‌تواند فرزندی که ثمره‌ی ازدواج باشد داشته باشد. به همین علت دادگاه شهر کلن وصیت‌نامه ثریا اسفندیاری بختیاری را معتبر دانسته و بر این نظر است که باید پول او را به سه موسسه غیرانتفاعی تحویل داد. به حکم دادگاه شهر کلن می‌توان به دادگاه تجدیدنظر اعتراض کرد و این دادگاه در چنین شرایطی بررسی مجدد پرونده را به عهده خواهد گرفت.

برای نظر دادن کلیک کنید

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 3738 یکشنبه 29 تیر 1393 نظرات (2)

نمـودم به تـاریخ مـن بررسی
به از بختیـاری ندیدم کسی
به نـاموس غیـرت بود پایبنـد
به تـاریخ هـرگز ندیده گزند
زنش شیـرزن مردمش شیرمرد
نـدارند همتـا به روز نبـرد
چه در قم چه کرمان چه در قندهار
نمودیم ما دشمنـان تار و مار
چه گـویم که افغـان در اصفهـان
قلـم شرم دارد که سازد بیـان
گر ایران زمین بختـیـاری نداشت
گمانم که از بخت یاری نداشت
نخورد بختیـاری به میدان شکست
که یزدان پرستنده خسرو پرست
بُوَد بختـیـاری کـر بی نظیـر
که هم دست دل باز و مهمون پذیر

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 2917 یکشنبه 29 تیر 1393 نظرات (1)

متن ترانه:
بِنَ اِی(ئی) روزِگاره چِطَو دَنگ اِدِراره
بِنَ چِ (چِه) دَنگِ فَنگی دِرَو ُ رده (دِرَووْردِه = دِرَورد) دوواره
شَو و ُ رو (شَو ووْ رو) بارِمونه بدینِ کارمونه
چُنُوْ ویرکارمونِه که کـَس سَر نیدِراره
گِرفگارُم به نیرنگِ زمونه
ندیدُم دَنگی چی دَنگِ زَمونه
اِی بینُم هم زِنو بی ساز اِیبازه
نَیوفْتا کـَس مِنِ چنگِ زَمونه
زَمونه کِردِه چینُوْ بی قرارُم
زِهِشت از کار خُم (خُوْم) هم دی ندارُم
دی یه (دییِه = دییِ ) جون به سَر( وِه سر) آبیمِ ز کارِس
بِنَ چندی گِره وَنده به کارُم
بِنَ چندی دووارته گِره وَندِهْ به کارُم
بِنَ چندی دووارته گِره وَنده به کارُم
خوئی ( خووِي = خواِی) دی یه روا نی کسی دی آشِنا نی
بِرُم از کی بپرسُم پَهْ سی چه دی بَفا نی
بَسی که دل گِرونُم چه وابیده ندونُم
بَلا کِردُمِ رَهنه کسی نیده نِشونُم
دویارَم(حُقِه- نیرنگ-...) بازی دنیانه بِنیَر
تیارت بازی و ای حرفانه بنیر
کسی گوش بدهکار کسی نیی
به ای دوره تُوْ (تُ) اِی کارانه بنیر
کلو وابیدنُم دی اُن نِهِنْگِهْ
بسی که ای زمونه نافِرنگِه
ز دستس مُوْ(مُ) چه(چِ) تَحلیها کشیمه
اما زیر سر او بن چه دنگ دنگه

 

برای پخش و دانلود بر روی لینک زیر کلیک کنید:

دانلود و پخش آهنگ دنگ و فنگ

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
فعالیت های رسانه شکوه بختیاری در فضای مجازی در جهت گسترش فرهنگ بختیاری و اتحاد قوم بزرگ لر
سایت شکوه بختیاری
فروشگاه اینترنتی شکوه بختیاری
کانال تلگرام شکوه بختیاری
شکوه بختیاری در اینستاگرام
شکوه بختیاری در فیس بوک
شکوه بختیاری در تویتر
شکوه بختیاری در یوتیوب
شکوه بختیاری در آپارات
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 122
  • کل نظرات : 156
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 169
  • آی پی امروز : 169
  • آی پی دیروز : 182
  • بازدید امروز : 468
  • باردید دیروز : 277
  • گوگل امروز : 12
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 4,141
  • بازدید ماه : 12,439
  • بازدید سال : 82,480
  • بازدید کلی : 1,913,281
  • کدهای اختصاصی