پست ثابت

 

به نام خدا

درود بر شما خواننده‌ی عزیز

اینجا متن ترانه‌های بختیاری همراه با برگردان فارسی هر ترانه نوشته میشه.

فقط متن! بـــــدون امکان دریافت فایل صوتی (مگر از سایت های مُجازی که معرفی میشن)

ترانه‌ی مورد نظرتون رو (در صورت وجود در وبلاگ) می‌تونید از آرشیو موضوعی یا از فهرست پیدا کنید.

اگه به گویش بختیاری مسلطین و میتونین ترجمه های ناقص رو تکمیل کنین،
لطفا از آرشیو موضوعی روی لینک «نیازمند ویرایش» کلیک کنین تا ترجمه های ناقص رو ببینید
سپاسگزارم :)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مفاهیم به کار رفته در آرشیو موضوعی:

نیازمند ویرایش 1 پست هایی هستند که متن ترانه، درست شنود نشده.

نیازمند ویرایش 2 پست هایی هستند که برگردان فارسی ترانه، کامل نوشته نشده.

نیازمند ویرایش 1 و 2 یعنی هر دو نقص بالا توی متن پست هستند.

نیازمند ویرایش یعنی یه نقصی توی پست هست! یا نوع 1 یا نوع 2 یا هردو باهم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

محتوای وبلاگ: متن, شعر, ترانه, Lyrics, موسیقی, محلی, بختیاری, معنا, معنی, فارسی, Bakhtiary

‫امیر سیاوش فرهادی، تک آهنگ سوز چویلی

ترجمه فارسی و متن تک آهنگ سوز چویلی از آقای امیر سیاوش فرهادی
سوز چویلی آستاره ایلی
دلمه بردی، مینا داگیلی

ناز مکن عشوه مکن وای خوت نازه لومی
چی مرزنگ فرفری گل سر هر دو تیمی

مه نزی افتو *** مالم
زین کنم سی مال گل او اسب خیالم

بیو و گل جارم بزن وای حالی ندارم
یو تش دیری تونه گل وسته به بارم

گل گله صحرا گله وای گله کلومت
تیم بیو تا بشنفم گل زبونت
سبز چویلی
سبز چویلی (1) ستاره ی ایل هستی
دلم رو بردی، ***

ناز نکن، عشوه نکن، وای خودت نازدارم (2) هستی
مثل مژه ی فر خورده (ای گل) روی هر دو چشمم هستی

***
زین کنم برای (به طرف) محل زندگی معشوق، اون اسب خیالم [را]

بیا و ای گل صدام بزن، وای توانی ندارم
این آتیش دوری توئه ای گل، که افتاده به دارایی ام

گــُل گــُلــِه! صحرا گله، وای کلامت گله
بیا پیشم تا گل زبونت رو بشنوم

‫تیتراژ پایانی شیر سنگی

ترجمه فارسی و متن تیتراژ پایانی شیر سنگی
مر جنگه مر جنگه، خدا دونه جنگ تفنگه
مر زوره مر زوره، خدا دونه دورس ناجوره

مر او بی مر او بی، خدا دونه جنگ برنو بی
مر او بی مر او بی، خدا دونه جنگ برنو بی

شاد اوی آ علی یار خدا دونه پیرهن گرامی
تا صد سال دال بخوره خدا دونه لاش حرامی

مر جنگه مر جنگه، خدا دونه جنگ تفنگه
مر جنگه مر جنگه، خدا دونه جنگ تفنگه

نامدار خان گرامی خدا دونه دستم به شالت
لاشمه با خوت ببر خدا دونه برنو حلالت

مر او بی مر او بی خدا دونه جنگ برنو بی
مر او بی مر او بی خدا دونه جنگ برنو بی

دشمن کله پوستی خدا دونه لنگاس ملاری
نتری جنگ بکنی خدا دونه وا بختیاری

مر زوره مر زوره خدا دونه دورس ناجوره
مر زوره مر زوره خدا دونه دورس ناجوره
برگردان فارسی
مگه جنگه، مگه جنگه، خدا می‌دونه جنگ تفنگه
مگه زوره، مگه زوره، خدا می‌دونه دورش ناجوره

مگه آب بود، مگه آسون بود؟ خدا می‌دونه جنگ برنو (1) بود
مگه آب بود، مگه آسون بود؟ خدا می‌دونه جنگ برنو بود

آقا علی‌یار به شادی اومد، خدا می‌دونه با لباس برازنده
تا صد سال لاشخور بخوره (2) خدا می‌دونه از جسد دزدها (3)

مگه جنگه، مگه جنگه، خدا می‌دونه جنگ تفنگه
مگه جنگه، مگه جنگه، خدا می‌دونه جنگ تفنگه

نامدارخان عزیز خدا می‌دونه دستم به شالت (4)
پیکرم رو با خودت ببر، خدا می‌دونه تفنگ برنو حلال‌ات

مگه آب بود، مگه آسون بود؟ خدا می‌دونه جنگ برنو بود
مگه آب بود، مگه آسون بود؟ خدا می‌دونه جنگ برنو بود

دشمن کلاه پوستی، خدا می‌دونه پاهاش پرانتزی [هستند] (5)
نمی‌تونی بجنگی، خدا می‌دونه با بختیاری

مگه زوره، مگه زوره، خدا می‌دونه دورش ناجوره
مگه زوره، مگه زوره، خدا می‌دونه دورش ناجوره

‫منوچهر زنگنه کهوایی آلبوم ‫سایر آثار: ‫غمونه آ میرعطا کشاورز

ترجمه فارسی و متن غمونه آ میر عطاء کشاورز از آقای منوچهر زنگنه
تو که رهدی آ میر عطا بهار از مالمون ره
گل سهری که جون ایدادمون ره

تو که رهدی گلا باوینه مردن
تمام لاله هامون جون سپردن

تو که رهدی عزادارن پیایل
تو که رهدی بریدن سیت هزار پل

آی باوام باوام باوام

هوای سنگر و لول تفنگت
به قربون قد و بالای قشنگت

بیو بابا بشینم مو کنارت
ببوسم خاک چار گوشه‌ی مزارت

چَویل از شرم تو خیلی کم آوی
کِلوس کوه منگشت هم خم آوی

مثال مادری کز غم بخونه
گو یو صدای کوگ کوهسار خومونه

غباری به سر قبرت ببردم
بویه یه ساله که وه داغت خو نبردم

امان ای داد، ای داد، ای بیدادم ای داد

تو که رهدی آ میر عطا بهار از وارمون ره
گل سهری که جون ایدادمون ره

تو که رهدی گلا باوینه مردن
تمام لاله هامون جون سپردن
سوگواری آقا میر عطاء کشاورز
تو که رفتی آقا میرعطاء، بهار از محله‌ی ما رفت
گل سرخی که جون می‌دادمون، رفت

تو که رفتی گل‌های بابونه مُردن
تمام لاله‌هامون جون سپردن

تو که رفتی عزادارن مردها
تو که رفتی [زن‌ها] بریدن برات هزار گیسو

ای پدرم، پدرم، پدرم

هوای سنگر و لوله‌ی تفنگت
به قربون قد و بالای قشنگت

بیا پدر! بشینم من کنارت
ببوسم خاک چهار گوشه‌ی مزارت رو

گیاه چَویل از خجالت تو خیلی کم شد
گیاه کرفسِ کوه مُنگشت هم خم شد

شبیه مادری که از غم بخونه
ای برادر! این صدای کبک کوهسار خودمونه

غباری به سر مزارت بردم
پدر! یک ساله که از غمت خوابم نبرد

امان ای داد، ای داد، ای بیدادم ای داد

تو که رفتی آقا میرعطاء، بهار از خونه‌ی ما رفت
گل سرخی که جون می‌دادمون، رفت

تو که رفتی گل‌های بابونه مردن
تمام لاله‌هامون جون سپردن

‫علی مکوندی آلبوم ‫داغ تفنگ: 2- ‫داغ تفنگ

ترجمه فارسی و متن آهنگ داغ تفنگ از آقای علی مکوندی
آریویی که اساهه سرشه عرش ثریا
او زمونا که گره ای سره تا او سره دنیا
بختیاری گپسون بی که ویدن منه کوها
تا فرشنن همه دستوره ز اوچو به ولاتا

ار ایخوی پی ببری ایل مونه اصل و تبارس
هر که وس چپ بنیره ادرارم مو دمارس
بختیاری وه خدا شیره ایر بخت ابو یارس

داده زرتشت علم نور اهورانه وه دستم
بارها رهنه به اسکندر مقدونی ابستم
تا هدم عاشق ایرونم و یزدان اپرستم
پاسدار وطنم بیدم و از پا ننشستم

دلم اوبی دلکی خین ز ای هفت و چارس
هر که وس چپ بنیره ادرارم مو دمارس
کجه او شیرعلی مردونم و شمشیر و قطارس؟

چنو بیدم همه جا شهره وه دورون اتابک
ز ور گرز و کمونم هنی تیمور ایزنه دک
قندهارون که سی فتحس دل نادر چنو زی لک
شیر مردونه گرهدم وه یه شوخین مو خومه تک

بختیاری وه خدا شیره ایر بخت ابو یارس
کجه شاهین کوهی تا که دراهه وه شکارس
کجه او شیرعلی مردونم و شمشیر و قطارس

جنگ قدرت منه ایل چه تش‌ها که نونده
ز غم مرگ پیایل چه بهونا که نکنده
دشمنه کرده چنون شاد که وا طعنه‌ی خنده
ایگوهه خوو دی پیاهی منه ای ماله نمنده

بختیاری به خدا شیره یره بخته و یارس
کجه شاهین کُهی تا بدراهه وه شکارس
کجه او شیر علی مِردونم و شُمشیر و قطارس

چیک و چر وند گویل منه مال علیداد
هر چه زینه و ددویل وه سرس کردنه فریاد
که گگویل مکشین شیرنه دشمن مکنین شاد
کرده کار خوسه او زشت سیه کاری و بیداد

نه علیدادی وه جا هشت و نه جنگ نه هزارس
کجه شاهین کُهی تا که دراهه وه شکارس؟
کجه او شیرعلی مردونم و شمشیر و قطارس؟

بختیاری که به مشروطه جلو بید و علمدار
اگروهدن ز ورس لشکر شوهی وه شو تار
اورستاد وه نیاس، اردی ستار و سپهدار
په چه وابیده حالا سیچه منه شهر و وه کُهسار

نه خوس و بئوسه ایشنه نه پیرار و نه پارس
کجه شاهین کوهی تا که دراهه وه شکارس
داغ تفنگ
قوم آریایی که می‌سایَد سرش به عرش ثریا
اون زمان‌ها که گرفت این سر تا آون سر دنیا رو
بختیاری بزرگشون بود که اومدن توی کوه‌ها
تا بفرستن همه‌ی دستورها رو از اونجا به ولایت‌ها (سرزمین‌ها)

اگه میخوای پی ببری به اصل و تبار ایل من
هر کس بهش چپ نگاه کنه من دمارش رو در میارم
بختیاری به خدا شیره! اگه بخت بشه یارش

زرتشت، عَلَمِ نور اهورا رو داده به دستم
بارها راه رو به اسکندر مقدونی بستم
تا [زنده] هستم، عاشق ایرانم و یزدان پرست هستم
پاسدار وطنم بودم و از پا ننشستم

دلم شده دلخون از این هفت لنگ و چهارلنگش (دو دسته شدنش)
هر کس بهش چپ نگاه کنه من دمارش رو در میارم
کجاست اون «شیرعلی مردان خان» من و شمشیر و ردیف فشنگش؟

آنچنان همه جا مشهور بودم در دوران «اتابک»
از گرز و کمان من هنوز «تیمور» می‌لرزه
«قند هار» که دل «نادر» اون طور برا[ی فتحـ]ـش لک می‌زد
شیرمردانه گرفتم با یک شبیخون، من خودم به تنهایی

بختیاری به خدا شیره! اگه بخت بشه یارش
کجاست شاهین کوهی تا [به پرواز] در بیاد برای شکارش؟
کجاست اون «شیرعلی مردان خانِ» من و شمشیر و ردیف فشنگش؟

جنگ قدرت توی ایل بختیاری چه آتیش‌ها که نذاشته
از غم مرگ مردان، چه سیاه چادرها که کنده نشده (1)
دشمن رو آن چنان شاد کرده که با طعنه‌ی خنده
میگه خوب دیگه مردی توی این خانواده نمونده

بختیاری به خدا شیره! اگه بخت بشه یارش
کجاست شاهین کوهی تا [به پرواز] در بیاد برای شکارش
کجاست اون «شیرعلی مردان خانِ» من و شمشیر و ردیفِ فشنگش؟

برادران جیغ و فریاد [زنان رو] راه انداختن توی مالِ «علیداد»
هر چه زنان محله و خواهران به سرش فریاد کردند
که ای برادران، شیر رو (علیداد رو) نکشید! دشمن رو شاد نکنید!
کار خودش رو کرد اون زشتِ سیاه کار و بی انصاف

نه علیدادی باقی موند و نه جنگ 9 هزارش
کجاست شاهین کوهی تا [به پرواز] در بیاد برای شکارش؟
کجاست اون «شیرعلی مردان خانِ» من و شمشیر و ردیفِ فشنگش؟

بختیاری که در [زمان] مشروطه جلو بود و پرچمدار
لشکر شاه فرار می‌کردن از کنارش، در شب تار
بلند می‌شد جلوش، اردوی (سپاه) ستار و سپهدار
پس چی شده حالا؟ چرا توی شهر و کوهسار....

.... نه خودش و پدرش (اصل و نسبش) رو می‌شناسه نه پریسال و پارسالش (گذشته‌اش) رو
کجاست شاهین کوهی تا [به پرواز] در بیاد برای شکارش؟

‫علی مکوندی آلبوم ‫داغ تفنگ: 1- ‫روح سرگردون

ترجمه فارسی و متن آهنگ روح سرگردون از آقای علی مکوندی
کاش ای مندم منه ایله خومون
تی تش و اولاد گگونه خومون
کاش ای بیدم مو چی میخ بهون
کاش نی بیدم چی اور آسمون

یاد مال و یاد او گویل به خیر
یاد حرفاسون یاد مردیسون به خیر
یاد مال و یاد او گویل به خیر
یاد که و پازن سرگل به خیر

اینشستن دور یک زیر بهون
یا سر در زیر طاق آسمون

حرف ای زیدن ز سالای نها
حرف دل حرف صفا حرف وفا

بوی گل ایدا هر حرفی زسون
بوی غیرت بوی مهر و آرمون

بوی یک دنیا خووی و گوگری
بوی مردی و دلاورپروری

شرگذشت اتحاد ایل‌ها
خیل و چو اوبیدن فامیل‌ها

داستان‌هایی ز جنگ نه هزار
کشتن جعفرقلی خان من مُنار

داستان‌هایی ز خشم روزگار
ویدن بارون و برف بی شمار

سرگذشت تک سوارون دلیر
قصه‌ی غم بار حالوزال پیر

آخی حالوزال خوو ایگوئه، بس بگرین گوش
ای مردم اسبونتونه زین کنین، تیپم ای، خوتون ای یراق پوش

یاد اوردن ز گل‌های بهار
بار وندن پا که و تی چشمه سار
ای صدای کوگ‌های کوهسار
ای صفای چشمه سارون بهار
وا تونم ای توف توف چشمه سار
پازن آزاد بازفت و منار

ای ولات سر به سر پاک خومون
ای که و برد و گل خاک خومون

ای دل غم پروره شادس کنین
ای به غربت رهدنه یادس کنین

تا که باز اوبو خریدار خوتون
تا که باز اوبو هوادار خوتون
روح سرگردان
کاش می موندم توی ایل خودمون
کنار هم نژادان و بچه‌های برادران خودم
کاش مثل میخ سیاه چادر بودم (یک جا)
کاش مثل ابر آسمون نبودم (در حرکت)

یادِ مال و یاد اون برادران به خیر
یاد حرف‌هاشون، یاد مردیشون به خیر
یاد مال و یاد اون برادران به خیر
یاد کوه و «بز کوهی جلودار گله» به خیر

می‌نشستن دور هم زیر سیاه چادر
یا روی بلندی زیر طاق آسمون

حرف می‌زدن از سال‌های جلوتر
حرف دل، حرف صفا، حرف وفا

هر حرفی ازشون بوی گل می‌داد
بوی غیرت، بوی مهر و آرزو

بوی یک دنیا خوبی و برادری
بوی مردی و دلاور پروری

سرگذشت اتحاد ایل‌ها
*** شدن فامیل‌ها

داستان‌هایی از جنگ 9000
کشتن جعفرقلی خان توی کوه منار

داستان‌هایی از خشم روزگار
اومدن بارون و برف بی شمار

سرگذشت تک‌سواران دلیر
قصه‌ی غم‌انگیز حالوزال پیر

آخی! «حالوزال» خوب میگه، بهش گوش بدین
ای مردم! اسب‌هاتون رو زین کنید، ای تیپ و ای سواران من، خودتون یراق‌پوش [بشین]

یاد آوردن از گل‌های بهار
بساط گذاشتن (اتراق کردن) پای کوه و کنار چشمه سار
ای صدای کبک‌های کوهسار
ای صفای چشمه ساران بهار
با تو هستم ای صدای جوش و خروش چشمه سار
ای بز کوهی آزاد منطقه‌ی بازفت و کوه منار

ای ولایت (سرزمین) سر تا سر پاک خودمون
ای کوه و سنگ و گِلِ خاک خودمون

این دل غم پرور رو شادش کنید
این به غربت رفته رو یادش کنید

تا که دوباره خریدار خودتون بشه
تا که دوباره هوادار خودتون بشه

‫حسن شیخ رباط آلبوم ‫کهخدا: 10- ‫بیو بریم

ترجمه فارسی و متن آهنگ بیو بریم از آقای حسن شیخ رباط

بیو بریم هر دو مون لیل و کینو
تا درا برچ برچ مه نو

بیو به شوقت شو و رو بیارم
سر ز کارت ولا نی درارم

بیو که مو تی به ره، خو به تیام نرهد
مه نو ره درهد، ترنه هیل کی ایاهی؟
بخت خو رهدمه، تاریکی شَووُمه
در تو با ویدنت، کی دیه خوی بیاهی؟

کوگ تینا چونو بی قراره
تا لِفِسه نبینه دوواره

بیو به ره ومُ ولا جور افتو
تش بنی تو به تاریکی شو

بیو ولا طاقتم رهده از سر
روز و شو دهده‌ی تیم به ای در
بیا بریم
بیا بریم هر دومون به کوه لیله و کوه کینو
تا درخشش ماه نو در بیاد

بیا [که] به شوق تو شب و روز بیدارم
والله از کار تو سر در نمیارم

بیا که من چشم به راه، خواب به چشمام نرفت
ماه نو رفت! غروب کرد؛ گیسو طلایی کی میایی؟
بخت خواب رفته‌ی من رو، تاریکی شب من رو
ای دختر تو با اومدنت، کی دیگه میخوای بیای؟

کبک تنها چنان بی‌قراره
تا [وقتی که] مثلش رو نبینه دوباره

بیا [بتاب] به راه من والله مثل آفتاب
آتیش بذاری تو به تاریکی شب

بیا والله تحملم رفته از سر (گذشته از حد)
روز و شب دوخته است چشمم به این در

‫حسن شیخ رباط آلبوم ‫کهخدا: 9- ‫یار وفادار

ترجمه فارسی و متن آهنگ یار وفادار از آقای حسن شیخ رباط

یار وفادار مونه کی دیده
یو چن شووه بند دلم بریده

ایخوم برم تا گلمه بوینم
ز صحوتاس هی بافه بافه چینم

سی گل میناس اچینم باوینه‌ها وه بغل
فرمون برونسون ای کنم مو همه آستاره‌یل

ارم نشینم سر رَهس، پاک ای کنم رهنه وه دس
تا بگذرده کوگ مست، کاش گلمه ببینم

زرگر افتونه اگوم بسازه
خالک و میل پا به سی یار تازه

آستاره‌ریز مو ایکنم به راستس
کی منه دنیا جور مو ایخواستس؟

دستی بکش به راست زلفات، آسمونه بوین
آستاره بخت مونه سی او گل مینات بچین

ز داغ او رنگ تیات ز غم بارت خنده‌هات
چنو که یاهه او صدات مُردنمه ابینم
یار وفادار
یار وفادار من رو کی دیده؟
این چند شبه که بند دلم بریده

میخوام برم تا گلم رو ببینم
از صحبت‌هاش هی دسته دسته بچینم

برای گل روسری‌اش گل‌های بابونه رو توی بغلم بچینم
من همه‌ی ستاره‌ها رو فرمان برشون می‌کنم

میرم می‌نشینم سر راهش، راه رو با دستم پاک می‌کنم
تا کبک مست بگذره، کاش گلم رو ببینم

زرگر آفتاب رو میگم بسازه
خالک (1) و میل‌پا (2) برای یار تازه

من ستاره‌ریز می‌کنم نزدیکش رو
کی توی دنیا مثل من میخواستش؟

دستی بکش روی زلف‌هات، آسمون رو ببین
ستاره‌ی بخت من رو برای گل روسری‌ات بچین

از دوغ اون رنگ چشمات، از غم زیاد خنده‌هات
طوری که صدات میاد، مردنم رو می‌بینم

‫حسن شیخ رباط آلبوم ‫کهخدا: 7- ‫مینا به سر

ترجمه فارسی و متن آهنگ مینا به سر از آقای حسن شیخ رباط

ای دُدر مینا به سر لچک ریالی
ز حال زار و کار مو خَوَر نداری

هر دم و هر روز اِنـِشینم وه کمینت
یه دم امونی در بدُم بوم همنشینت

قربون چشم و برگ و خالِ سرِ لوت
صو تا پسین وه دینتم شو وه خیالت

بخت بلند، تیا قشنگ، آستاره مالی
هر چی که مو وه فرگتم تو بی خیالی

حرف ایزنه وا مو تیا کال و خمارت
یه دم امونی در بدُم تش منه کارت

وه داغ عشقت مو ولا هر دم اسوسم
ز تیگ‌نوشت خم ایگوی خم بگروسم
مینا به سر
ای دختر مینا (1) به سر لچک ریالی (2)
از حالِ زار و کار من خبر نداری

هر لحظه و هر روز می‌نشینم به کمین تو
یه لحظه فرصتی بهم بده ای دختر تا همنیشنت بشم

قربون چشم و ابرو و خال روی لبت
صبح تا غروب به دنبالتم؛ شب توی فکرتم

بخت بلند؛ چشم‌های قشنگ؛ ستاره‌ی مال هستی
هر چی که من به فکرت هستم، تو بی خیالی

حرف می‌زنه با من چشم‌های قهوه‌ای و خمارت
یه لحظه فرصتی بهم بده دختر؛ آتیش به کارت (3)

از داغ عشقت من والله هر لحظه می‌سوزم
از پیشونی‌نوشت خودم گویی که میخوام فرار کنم

‫حسن شیخ رباط آلبوم ‫کهخدا: 6- ‫غم و سوز

ترجمه فارسی و متن آهنگ غم و سوز از آقای حسن شیخ رباط
او تیا مست و دستینه دست و گل ریت
بند سیزنت برچ لچکت، سهدم سیت

شولار قریت مینا کزی‌ات قشنگه
میخکا به نات *** پاهات یه رنگه

سوزینه خالت چندی تش ونده به جونم
برق گل ریت چه زم ایخو ولا ندونم

اُلماس خرسات برچ برچس جور افتو
مه و آستاره یان به سیلت ز سر شو

ز غم و سوزم، ز شو و روزم، چه دونی؟
بی‌قرارم مو خو ندارم سیت ندونی
غم و سوز
اون چشم‌های مست و دستبندِ دست و گل صورتت
بند سوزنت (1)، برق لچک (2) تو، سوختم برای تو

شلوار قری‌ات (3)، مینای کزی‌ات (4)، قشنگه
گل‌های میخک به گردنت، ***

سبزی خالت چقدر آتیش گذاشته به جونم
برق گل صورتت چی از [جونـ]م میخواد والله نمی‌دونم

[درخشش] الماس اشک‌هات مثل آفتاب است
ماه و ستاره میان به تماشات از سر شب

از غم و سوز من، از شب و روز من چی می‌دونی؟
بی‌قرارم من خواب ندارم برای تو، می‌دونی