اشاره
در پی کامنت آقای مصطفی علیزاده گل سفیدی در سایت شخصی دکتر حاج محسن رضایی که در آن حاج علیقلی خان سردار اسعد را وابسته وخائن و دریافت کننده مدال از دولت انگلستان و فراماسونر واتهاماتی از این دست معرفی کرده بودندبنده در جوابیه ای کوتاه پاسخی از سر عصبانیت ودر عین حال نه چندان مودبانه در آن سایت نگاشتم که ایشان را به مناظره دعوت کرده بودم این پاسخ با واکنش شدید ایشان مواجه شده وحتی با عناوین مستعار بنده آماج اتهامات قرار گرفتم که معلوم است از جانب چه کسی صورت می گرفتند.وی با نگارش مطلبی تحت عنوان تریده های فرهنگی به شدیدترین نحو ممکن و به جرم دفاع از بختیاری وشخصیتهای تاریخی اش به بنده فحاشی کردند که از یک فرد مدعی فرهنگ مداری بسیار بعید است که با چنین زبانی سخن بگوید.بنده نیز با نگارش پست قبلی کوشیدم گذرا اتهامات وی را پاسخی گفته باشم .اما وی باز هم برآشفته شده با زبانی ملایمتر وبا تهدید شکایت همچون مطلب گذشته بدون امضا وبدون معرفی خودشان دوباره بر مواضع قبلی که مبتنی برفحاشی واتهامات بی پایه است پای فشردند.اینجانب برای روشن شدن موضوع وپایان این منازعه شایدفکری آخرین جوابیه را طی این نامه سرگشاده خطاب به ایشان منتشر مینمایم.یادآور میشوم وی معاون آموزشی دانشگاه آزاد ایذه است.
جناب آقای مصطفی علیزاده گل سفیدی
با عرض سلام و ادب و احترام در رابطه با اهانتهای مکرر حضرتعالی به این جانب و جامعه بختیاری و تکرار این روند نکاتی چند را لازم می دانم یادآور گردم هرچند اینجانب پیگیری قانونی را حق مسلم خود می دانم ولی قضاوت در رابطه با این مهم را به خداوند متعال وا می گذارم.
1- در بند اول افاضات خود در جهت گل آلود کردن فضا تاکید بر اصلاح طلب بودن این بنده داشته اید که گویا تصمیم دارید به فضای کنونی رنگ و بوی سیاسی بدهید که واقعاً باید گفت برای شما که مدعی فرهنگ مداری هستید بسیار متأسف هستم. بله بنده اصلاح طلبم ، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی استان اصفهان یک حزب رسمی ودارای مجوز از نظام جمهوری اسلامی ایران حزبی که چندی است بدلیل فضای سیاسی کشور جلساتش راخودمان تعطیل کرده ایم . به اصلاح طلب بودنم هم سخت افتخار می کنم، رنگ عوض نمی کنم و گذشته ام هم به عنوان یک بسیجی واقعی آنهم در زمان جنگ و جهاد بسیار مشخص و روشن است.
2- گفته اید سردار اسعد هرگز نمی تواند در پیشگاه دادگاه تاریخ خلاصی یابد و مدعی شده ایدافرادی چون وحیددستگردی جلال آل احمد، دهخدا و کسروی تبریزی سرداراسعد را تایید نکرده بلکه محکومش ساخته اند؟!!!! باستانی پاریزی؟ بجا بود شماقضاوت این استاد تاریخ را از کتاب های درخت جواهر وتلاش آزادی ایشان می خواندید و سپس این ادعای عجیب راکه مثل سایر ادعاهای پیشین شماست مطرح می ساختید. وحید دستگردی هم جز تعریف و تمجید چیزی نسروده چرا که خود روزگاری (جنگ جهانی اول) به سردار مریم بختیاری خواهر سرداراسعد پناهنده شده بودآنهم از ترس جانش. جلال آل احمد را نمی دانم اما مگر گذشته جلال آل احمد و عضویت وی در حزب توده و وابستگی آشکار این حزب به شوروی کمونیستی را چه کسی می تواند انکار کند؟
اگر چند جمله در رابطه با قتل شیخ فضل الله نوری در کتاب غربزدگی را مد نظر دارید هیچگاه اسمی از سردار اسعد برده نشده و در حالیکه تصمیم به اعدام شیخ در منزل سپهدار محمد ولی خان تنکابنی فرمانده اردوی شمال گرفته شد. ریاست دادگاهش را حجه السلام شیخ ابراهیم زنجانی مجتهد وهمکلاسی و هم مباحثه ای خود شیخ فضل الله نوری بر عهده داشته و هیئت منصفه اش هم دوازده نفر بودند که تنها یک بختیاری در میان آنها دیده می شد و شخص سردار اسعد هم مخالف این اعدام بودند.
دهخدا هم قبل از سقوط محمد علیشاه در نامه ای به تاریخ نهم ژانویه 1909 ازپاریس خطاب به ابوالحسن معاضدالسلطنه می نویسد: "محمد علی شاه می رود علی قلی شاه به تخت می نشیند آخر چه فرقی در تغییرات اسامی هست. علیقلی مقتدر خیلی خطرناکتر از محمد علی ضعیف است" ملاحظه می نمایید که این قضاوت عجولانه از روی نا آگاهی و قبل از فتح تهران توسط سردار اسعد صورت گرفته و همگان می دانیم سردار اسعد شش ماه پس از فتح تهران در اوج قدرت از قدرت به نفع ملت ایران کناره گیری می کند و قضاوت شتاب زده امثال دهخدا و دهخداها هم کاملا غیر منصفانه بوده است.و کسروی تبریزی هرهری مذهب که به هیچ دین و آیینی اعتقاد نداشته و آنهمه به اسلام ومسلمین اهانت روا داشته وخود مبدع ایدئولوژی من درآوردی کسرویسم بوده و انقلاب مشروطیت را به نام هم ولایتی های خودش مصادره نموده و خدمات بزرگ همه آزادیخواهان ایران را نادیده گرفته است که جای بحث ندارد. راستی شما هیچ می دانید در روز فتح تهران در انقلاب مشروطه کنسولگری دولت عثمانی در تبریز محل پناهندگی چه کسانی بوده است؟ همان قهرمانان ساخته وپرداخته احمد کسروی.
3- گفته اید که بنده با روحیه ژورنالیستی فاقد تخصص و صلاحیت و پشتوانه تاریخ نگاری هستم. اینجانب هرگز مدعی نبوده و نیستم و همواره در این مسیر محتاج آموختنم ودانشجویی بیش نیستم ولی برخلاف ادعایتان شما را هم صاحب صلاحیت اظهار نظر در این راستا نمی بینم شما که آشکارا از مطالب و ادعاهایی ذکر منبع می فرمایید که اصلاً وجود خارجی ندارند. شما که قهرمانان ملی را وابسته به بیگانه معرفی می کنید؟!!! ، شما که جای خائن و خادم را به عمد و در روز آشکار عوض می نمایید، از کدام رسالت سخن می گویید؟
قضاوت مطلق شما در رابطه با تاریخ و شخصیتهای تاریخی هم عجیب و شگفت آور است. عباراتی چون مرتجع، مستبدو ... بهتر است بدانید که یک مورخ باید در تاریخ نگاری سه اصل مهم را مد نظر داشته باشد. 1- زمان وقوع حوادث تاریخی 2- شخصیت و روحیات افراد 3- مکان وقوع حوادث
آیا فردی که یکصد سال پیش فراتر از شخصیتهای سیاسی امروزی می اندیشیده مرتجع است؟ آیا افرادی که با اهدای جان و مال و هستی اشان دموکراسی را یکصد سال پیش به وطنشان ارزانی داشته انددیکتاتورند؟
4- گفته اید بنده در جامعه بختیاری از طریق سطحی نگری و ظاهر بینی انشقاق و شکاف ایجاد کرده ام و سادات معظم را غیر بختیاری معرفی کرده ام؟!!!!!
اولاً همگان می دانند که اینجانب همواره تمام سعی و تلاشم را در جهت وحدت ملی و میهنی و قومی به کار بسته ام که در این راستا برای اثبات این مدعا شما را به مقدمه سیاه مشق های مکتوب این حقیر ارجاع می دهم. سادات عزیز را بنده به عنوان ستون فقرات عقاید مذهبی جامعه بختیاری همواره ستایش کرده ام البته بین سید و شیخ در بختیار ی فرق است. سادات اولاد پیامبرند(ص) و شیوخ خادمان بارگاههای امام زادگان(ع) در بختیاری.
ودر رابطه با عرب پنداشتن شما:دوستی فرهنگی و روزنامه نگار از شهرکرد شما را اصالتا عرب معرفی کرد و آقای ع.ع(دوست مشترکمان) اخیرا شما را اصالتاً اورک. و تاکنون هیچ کسی سید بودن شما را به بنده منتقل نکرده و ازطرفی پیشوند نام شما هم سید نیست. پس لطفاً مغلطه نکنید و روش کیهانی وحذفی در پیش نگیرید که ما خود سالهاست از حذف شدگانیم .
5-گفته اید حیدر کور بختیاری نبوده و لر لرستانی است. بله حیدر کور شاید بختیاری نبوده ولی وی بروایت سرداراسعد اصیل زاده و لر از طایفه پاپی بوده و این طایفه پاپی سنخیت کاملی از نظر زبانی و فرهنگی با بختیاری دارند. جغرافیای مشترکی میان بختیاری چهارلنگ و طایفه پاپی لرستان وجود دارد و در بسیاری از موارد اشتراکات فرهنگی اینها یکسانند. از همه مهمتر لرها نیای مشترک دارند واین که انکارناپذیراست واظهرمن الشمس. موسیقی مشترک زبان وفرهنگ مشترک ، تاریخ مشترک و ... عزیز دل برادرلر لر است چه بختیاری باشد چه لرستانی و چه بویر احمدی و ....
همه طوایفی هم که اصالتاً عرب و بدلیل غنای فرهنگی وتمدنی بختیاری در بختیاری هضم شده اند روی چشم ما جای داشته و همواره در طول تاریخ قابل ستایش بوده اند چه یک ششم بختیاری باشند چه بیشتر و چه کمتر مهم اینست که اینها امروزه بختیاری اند. بختیاری.
در ضمن بر خلاف اتهام مشرکانه شما بنده هم هیچگاه خاتمی و موسوی را نپرستیده و نمی پرستم. مسلمانم. شیعه اثنی عشری و فقط خدای یگانه را می پرستم. خاتمی و موسوی و کروبی هم عقاید سیاسی اشان را باور دارم چون به سرافرازی و سر بلندی ایران می اندیشند. حتی به عقاید مخالف آنها هم احترام می گذارم چونکه اعتقاد راسخ دارم که با تضارب آراء به توسعه سیاسی و همه جانبه می توان دست یافت. امری که امثال شما شاید بدان اعتقادی نداشته باشند.
6- باز هم تملق گفته اید و موضوع را وارونه بیان کرده اید. شما را فاقد هر گونه نظر و دیدگاه ثابت می بینم شما اصلاً کدام طرفی هستید؟ شما در کجای نظام جمهوری اسلامی قرار دارید؟ وزیرید؟ یا وکیل؟ که خودتان را تمام جمهوری اسلامی و نظام قلمداد می کنید ؟ این خود شیرینی ها وتملق گوییها که به تاریخ پیوسته اند . همه ما متعلق به این میهنیم و نظام جمهوری اسلامی را ما هم قبول وهم باورداریم منتها اصلاح طلبان برخی اصلاحات را در جهت ایجاد دموکراسی واقعی و اجرای اصول قانون اساسی ضروری می دانند آیا این عقاید سیاسی مخالفت با نظام و جمهوری اسلامی است؟
اینجانب هم تا کنون یک ریال نه از دولت اصلاحات و نه از هیچ فرد دیگری جهت امور فرهنگی دریافت نکرده و هرگز هم قلم فروشی نخواهم کرد و هرگز در جهت خوشایند هیچ مسئولی ، هیچ وزیری و هیچ وکیلی قلم نمی زنم. مثل دیگران برای گرفتن پست و مسئولیت هم تاریخ و شخصیت های تاریخی را زیر سؤال نمی برم و به جفا محکومشان نمی کنم و به عمد مطرودشان نمی دارم.
7- بنده هم خوانین بختیاری را همچون سایر اقشار جامعه مبرا از اشتباه و گناه نمی دانم . در نظام شبه دیکتاتوری خان سالاری ظلم و تعدی امری اجتناب ناپذیر بوده و هر کسی هم خودش در پیشگاه خدایش پاسخگوی اعمال خویش است. شما هم با نگاه دموکراتیک وامروزی به نقد خوانین و تاریخ بختیاری ننشینید چرا که همچنان که در سطور پیشین گفتیم زمان و مکان و شخصیت افراد را هم در قضاوتتان لحاظ بفرمایید.
8- از محتوای کامنت شما در وبلاگ دکتر رضایی هوایدا بود که ایشان شما را نمی شناسند. طبیعی است که یک مسئول سیاسی به دلیل مشغله کاری وفکری من و شما را نشناسد. این ضعف نیست بلکه تملق و چاپلوسی آفت تلخ و دردناکی است که دامن بسیاری از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی ما را گرفته که امیدواریم شما از این آفت مبرا باشید.
9- بنده معتقد بوده و هستم که همبستگی ملی بزرگترین سرمایه این ملت است. و در ضمن اعتقاد راسخ دارم بختیاری چون بازمانده اصلی قوم پارس است ستون فقرات این همبستگی ملی را تشکیل می دهد. شما هم با خائن معرفی نکردن خادمان تاریخ و فرهنگ بختیاری لطفاً اندکی همبستگی ملی را پاس بدارید.
10- شهامت شما در حذف نام و عنوانتان از وبلاگتان و حذف محل دیدگاه بازدید کنندگان قابل ستایش است!!!! به خصوص آنکه کمبودی ندارید که چند صفحه درباره خودتان بگویید!!!!!! بعدهم مهم نشر ایده و افکار است نه تبلیغ شخص!!!!!!!
و بله بنده مثل شما نمی اندیشم باید حتماً خودم را گذشته ام را و هویتم را به خوانندگانم معرفی کنم. بله من بختیاری ام و بختیاری و سلسله مراتب ایلیاتی اش برای معرفی کردن و شناخته شدنش است. راستی شما می دانید وقتیکه دو نفر بختیاری به هم می رسند پس از سلام و احوالپرسی بلافاصله از طایفه و ایل و تبار هم می پرسند؟ بله دوست نادیده من، بنده بختیاری ام. بختیاری. در منطقه آباء و اجدادیم همه بختیاری سخن می گویند لباس بختیاری می پوشند و به فرهنگ آبا و اجدادیشان پایبندند ....و دیگران را نمی دانم.
11- از پیگیری قضایی استقبال می کنم به شرط آنکه طرف مقابل اندکی شهامت داشته باشد پست قبلی اش را که سرشار از اهانت و فحاشی به بنده وهمتبارانم بوده حذف ننماید. به شرط آنکه واقعاً شهامت داشته باشدشهامت . شهامت داشته باشد حداقل خودش را از پس پرده به من وهمتباران بختیاری ام بنمایاند.
درپایان برای شما آرزوی موفقیت وسرافرازی دارم وامیدوارم صراحت لهجه بنده خاطر مبارکتان را مکدر نکرده باشد. وامید آن دارم پس از این دیگر خادمان خادم باشند وخائنان خائن.وتاریخ همچنان بدون تحریف وتغییر.